نتایج جست‌وجو برای: آزادکار

نتایج نظرسنجی فعالان شاغل در حوضه طراحی و توسعه وب

survey-logoدر سال 2008 سایت معتبر A List Apart همانند سال قبلش دست به برپایی نظرسنجی از فعالان شاغل در حوضه طراحی و توسعه وب در سراسر دنیا زد که برای مدت ها لوگوی این نظر سنجی نیز در ستون کناری وبلاگم در دسترس بود. اما امروز نتایج این نظرسنجی مفید و جالب توجه به تفصیل اعلام شده که می تونه به خوبی حقایق مربوط به این حوضه رو در سطح دنیا به خوبی به تصویر بکشه. وجه شاخص و جالب توجه دیگه این نظر سنجی حضور چشمگیر آزادکارها در اون و درصد قابل توجه جامعه آزادکار ها در سراسر دنیاست که می تونه دید خوبی به ما بده.

در این نظر سنجی به خوبی میشه به سطح دستمزدها، ساعات کار، جنسیت افراد، تخصص ها، سطح تحصیلات و ارتباطش با شغل فرد و آماری از این رو مشاهده کرد که بسیار مفید و جالب توجه خواهد بود. بیشتر از این شما دوستان رو معطل نمی کنم و شما رو به دیدن نتایج این نظر سنجی در سایت اصلی دعوت می کنم.

برای مشاهده نتایج این جا را کلیک کنید

نتایج نظرسنجی فعالان شاغل در حوضه طراحی و توسعه وب بیشتر بخوانید »

توصیف Freelancer از زبان دیگران

با فرشاد و وبلاگش جدیدا آشنا شدم. در حین گشت زدن متوجه مطلب جالبی در مورد آزادکاری و Freelancing شدم که فرشاد خان برگردانش رو از سایت محبوب Sitepoint انجام دادن. بد ندیم که از یاران همراه این وبلاگ هم دعوت کنم که سری به وبلاگ فرشاد بزنن و روایتی دیگر از آزادکاری رو بخونن.

سلام بر همه دوستان. امیدوارم که سال خوبی رو شروع کرده باشین و تعطیلات خوبی رو پشت سر گذاسته باشین. اولین پست امسال من مربوط به دوستانی میشه که دوست دارن خودشون کار کنن و به قول معروف رییس خودشون باشن و یا به قول خارجیا Freelancer باشن. این پست برگردان فارسی مقاله ای است که در سایت Sitepoint دیدم و برای شما ترجمه کردم. امیدوارم براتون مفید باشه.

چگونه یک Freelancer موفق باشیم ؟

صرفنظر از اینکه چقدر توانایی دارید، همیشه حرکت کردن به سمتی که بخواین برای خودتون کار کنین آسان نخواهد بود. و اگر خارج از کنترلتان مجبور شوید که برای خودتان کار کنید وضعیت سخت تری خواهید داشت. موفق بودن در Freelancer بستگی به داشتن شخصیت و کاراکتر Freelancer بودن به همراه توانایی داشتن برای مقابله با شرایط می باشد. در زیر نگاهی به خوبیها و بدیهای Freelancer بودن و ویژگیهایی که یک Freelancer باید داشته باشد خواهیم انداخت.

ادامه مطلب در وبلاگ فرشاد…

توصیف Freelancer از زبان دیگران بیشتر بخوانید »

دمت گرم، قول میدم بیشتر از نیم ساعت وقتت رو نگیره

دوباره سر و کله این آزاد کار ما هم با ماجراهاش پیدا شد. این بار هم مثل اینکه پریشون به نظر میاد و باید دید که چه اتفاقی افتاده. البته من میدونم چی شده اما میخام برای شما تعریف کنم. قضیه از این قرار هست که یکی از رفقای آزادکار بهش تلفن میکنه و ازش درخواست کمک در زمینه طراحی یه موردی میکنه و قول میده که این کار وقت چندانی از آزادکار نخواهد گرفت. آزاد کار هم برای محکم کاری به دوستش میگه که کلی کار سرم ریخته و فرصت زیادی ندارم، حواست باشه که کارت زیاد طول نکشه. باشه؟ -باشه.

دو ماه از این قضیه میگذره و هنوز این آزاد کار ما درگیر کار اون دوستش هست و انگار که کار تمومی نداره. معرفت رو خدایی حال میکنین؟

گذشته از معرفت و دنیای رفاقت در چنین مواردی به اعتقاد من باید حساب و کتاب بیشتری به خرج داد. ماهیت آزاد کاری برای دیگران اینطور به نظر میاد که آزاد کار همیشه فرصت داره و اگر شما در خونه کار کنید و به دوستتون بگین که ” هی متاسفم که نمیتونم…”، اون دوست شما هم ممکن هست پیش خودش بگه مگه این چیکار میکنه که هی میگه گرفتارم؟!

از این دست موارد زیاد پیش میاد برای آزادکار ها، خصوصا اون دسته ای که در حوضه IT مشغول هستن. راه حل این مشکل به اعتقاد من گفتگوی صادقانه و “جنگ اول به از صلح آخر هست” که میتونه تا حدود زیادی زمینه ساز حل مشکل بشه. باید با دوستتون صادق باشین و شرایطتتون رو براش به تصویر بکشید و ازش درخواست کنید که خودش رو جای شما قرار بده. البته قبول دارم که در دنیای دوستی و رفاقت بعضی موقع ها خیلی سخت هست که رک حرفی رو زد و روی کسی رو زمین انداخت. اگر جز دسته دوستان آخر مرام هستین و درگیر خرواری از کار ها هستید باید بگم که قبول کردن کار خارج از برنامه دوستتون در صورتی که نتونین مدیریتش کنید ضررهای بیشتری رو به شما وارد خواهد کرد تا اینکه از اول دوستانه و صادقانه درخواست دوستتون رو رد کنید. بعضی موقع ها دوست شما ممکن هست که با شنیدن پاسخ منفی شما تصور کنه که شما سر مسائل مادی مشکل دارین و یا مایل هستید که پولی رو از دوستتون بابت کار طلب کنید که توصیه میکنم قبل از بروز هرگونه پیشداوری خودتون پیش دستی کنید و احساسستون رو صادقانه بیان کنید. چون اون هم به احتمال زیاد از حاصل کار شما در یک کار سودآور برای خودش استفاده خواهد کرد.

دمت گرم، قول میدم بیشتر از نیم ساعت وقتت رو نگیره بیشتر بخوانید »

خوش به حال خودم که توی خونه کار می کنم!

توی نوشته های قبلی بیشتر از زاویه های منفی به جوانب آزادکاری نگاه کردم. اما این بار قصد دارم تا دل غیر آزاد کارها رو آب کنم! بارز ترین مزیت آزاد کاری همون طور که اسمش همراش هست و ممکن هست به ذهن همه خطور کنه همون مزیت آزادی و راحتی هست. از این باب که اختیار شما دست خودتون هست و رییسی مثل شرکت های سنتی بالای سر شما نیست. هر وقت که بخواین کار رو شروع میکنین و با هر نوع لباسی که بخواین می تونین بشینین و کار کنین.

داستان این نوشته ما به یکی از معضلات ادارات و شرکت های سنتی می پردازه که در اون عاملی باعث نارضایتی کارمندان میشه و در نهایت سبب اعتصاب و اعتراض شدید اون ها میشه و کل شرکت و روسای اون رو به مخاطره میندازه. یکی از این شرایط سیستم تهویه نا مناسب محل کار کارمندان داستان ما هست که در نهایت باعث خشم اون ها شده، تا جاییکه مدیر رو به شدت تحت فشار قرار داده و اون در برابر خواسته کارمندان مبنی بر اینکه باید یه فکری به حال سیستم تهوه بشه قرار میده. البته شاید این خواسته در برابر خواسته هایی همچون موارد مالی قابل چشمپوشی باشه ولی حرفی که این روایت داره حائز اهمیت هست. درحالی که ذهن خواننده در گیر اعتصاب کارمندان در داستان ما هست، جناب آزاد کار ما خوشحال و سر و حال توی خونش نشسته پشت میزش و از این بابت که آزاد کاری رها هست احساس خرسندی می کنه.

در حقیقت آزادی نعمتی هست که شاید در خیلی از موارد خواستنی ترین چیزی باشه که انسان اساسا بهش نیاز داره. ریشه تمایلات اکثر آزاد کار ها هم به این نوع کار در همین امر نهفته هست. اما باید گفت که وقتی مزه این آزادی زیر دهن آزاد کاری مزه کنه،  آزادکار به سختی خواهد تونست با شرایط جدید ( مثلا کار در شرکتی معتبر ولی با شیوه سنتی ) کنار بیاد و خیلی شرایط سخت میشه در ابتدای مهاجرت به شغل های سنتی. پس اگر میخاین نوع آزاد کاری رو برگزینین به این مواد به خوبی توجه داشته باشین:

  • جامعه ای که درش زندگی می کنین. بسیاری از آموزه های آزادکاری از اون طرف آب میاد که در جامعه ای پیشرفته تر از ما زندگی می کنن و ممکن هست بعضی از فرمول ها با شرایط شما سازگار نباشه.
  • شرایط فعلی شما. به این معنا که در چه رده ی سنی هستین و تعهدات شما چی هست؟ آیا متاهل هستین یا دانشجو؟ آیا برای تفریح این نوع کار رو دوست دارین یا نه واقعا برای این نوع کار ساخته شدین؟ به نظر بنده آزاد کاری در ایران در حال حاضر بیشتر به درد قشر مجرد و جوانی که تازه از تحصیل فارغ شده میخوره تا به این وسیله هم راه پیشرفت خودش رو باز کنه و هم تجربه خوبی کسب کنه و یک سابقه کاری پر بار به دنبال خودش یدک بکشه که موقع ورود به شغل های مهمتر شانس بیشتری رو برای خودش به وجود بیاره.
  • خستگی از کار فعلی دلیل خوبی برای آزاد کاری نیست. باید بگم که اگر جز دسته ای هستین که به هر دلیلی از کار فعلی ( مدل سنتی ) خسته شدین و قصد دارین به آزاد کاری روی بیارین تا حدودی در اشتباه هستین. آزاد کاری نیاز به این داره تا در موقعی مناسب صورت بگیره و شما باید منطقی تر به اون فکر کنید. تا جاییکه امکان داره آینده شغل فعلی و آزاد کاری رو بررسی کنید و از تجربیات دیگران به خوبی بهره بگیرید.

ولی خدایی کار توی خونه یه زمان هایی خیلی حال میده ها… ولی یه ضد حال هایی هم میزنه که… (;

خوش به حال خودم که توی خونه کار می کنم! بیشتر بخوانید »

ببینم، امروز که قصد نداری کار کنی؟

این اصلا منصفانه نیست ( با حالتی غمگین و اندوهناک)، تو کارت رو به من ترجیح میدی… ببین میوه هامون تموم شده، باید بریم خرید…خب امروز دیگه اختصاص به خونواده داره، مایلی امروز چیکار کنیم؟…ناهار آمادس، بیا تا از دهن نیفتاده…رینگ رینگ ( توام با صدای مشتی محکم و نعره ای بلند) ، اه باز هم که این ساعت زنگ زد. باز خوابم میاد. بیخیال بذار بخوابم…هفته دیگه مهمونی دعوت شدیم، خوب تو چی میپوشی؟ ( اوهوکی من نمیام، کار دارم)…

صدای جیغی که به معنای عصبانیت از این رفتار ها شنیده می شود

یکی از سوء رفتار هایی که بعضا افراد آزاد کار باهاش در گیر هستن قاطی کردن اولویت ها و فراموش کردن اموری مهم همچون خانواده هست که تبعات منفی رو به دنبال داره. یکی از معایب آزادکاری و کار در خونه علی رغم همه منافعش بر هم زدن تعادل و نظم هست. خیلی از آزاد کار هایی که در خونه مشغول به کار هستن فراموش می کنن که خونواده ای هم دارن و چند متر اون ور تر از محل کارشون ( مثلا میز کامپیوتر) هم یه عده هستن که دارن خیر سرشون زندگی می کنن!

کار در منزل و آزادکاری، آزادی های خاص خودش از جمله کار در خونه و امکان صرف وقت بیشتر رو به دنبال داره، اما همین ویژگی ها در صورتی که مدیریت نشه و توام با نظم و برنامه نباشه منجر به مشکلات زیادی از جمله مناقشه های خانوادگی میشه و بهشت آزاد کار رو تبدیل به جهنم میکنه. جهنمی که خودش برای خودش ساخته. روایت این هفته ما نشون میده که چطور این آزاد کار ما برای خونوادش اهمیت قائل شده و دست به کار شده و یه شام مفصل درست کرده. و به این ترتیب همسرش رو غافل گیر کرده و باعث گرمای بیشتر کانون خانوادش شده. به قدری این رفتار در نظر همسر آزاد کار مهم تلقی شده که در انتهای صرف شام از آزاد کار می پرسه: ببینم، امروز که قصد نداری کار کنی؟

این وسط رسالت آزاد کار های مرد خیلی بیشتر هست. چون که در طرف مقابل همسر و یا خانواده ( پدر و مادر و …) قرار دارن که نیاز به عاطفه ای در خور دارن و باید به خوبی مسائل عاطفی در حقشون رعایت بشه. فاکتور مهمی که میدونه از چنین معضلاتی تا حدود زیادی پیشگیری کنه فاکتور نظم و برنامه ریزی هست. عبارتی که به قدری در گوش ما خوانده شده که نخ نما شده! ولی کو گوش شنوا… تازه وقتی هم میخایم با نظم باشیم بلد نیستیم چکار کینم و نمی دونیم از کجا شروع کنیم. مدام دنبال یه نسخه و رمز تو کتابا و مجله ها می گردیم که با یه معجزه مشکلمون رو حل کنیم. اما یکی نیست به ما بگه که نظم کلید حل معماس. رفتن به کارهای بیرون از منزل مثل اداره و یا مغازه یه نظم سنتی رو به همراه خودش داره. مثل ساعات فروش یا کار و خواه نا خواه باعث میشه که نظمی نسبی ( توفیق اجباری) نصیب فرد شاغل بشه. اینطوریه که مثلا برادر شما که در اداره ای شاغل هست میاد و یه متلک بار شمای آزاد کار میکنه که ای بابا ساعت 11:30 روز جمعس و تو هنوز خوابیدی؟

باور کنید اگر به جای درس های بی مصرف توی مدرسه از همون دوران ابتدایی منظم بودن و برنامه ریزی رو به ما آموزش میدادن وضع ما بهتر بود. با یه مشت فرمول توی مدرسه بزرگ میشی که به هیچ دردی توی زندگیت نمی خورن.

ببینم، امروز که قصد نداری کار کنی؟ بیشتر بخوانید »

چرا این لعنتی دست از سر من بر نمی داره؟؟

آزادکاری و بالاخص داشتن شاخصه هایی نسبتا نامتعارف نسبت به روال و عرف رایج در بازار بعضی اوقات می تونه بستر اتفاقات عجیب و طاقت فرسایی بشه. یکی از معضلاتی که گریبان آزاد کار ها رو می گیره مشتریان سمج و به نوعی زبان نفهم هست. چیزی که باعث میشه اوقات کابوس واری برای آزاد کارها رقم بخوره.

یکی از دلایلی که آزاد کاری بر سر زبان ها افتاد سهولت و مبرا بودن اون از کلیشه ها و امور دست و پا گیری هست که در روند رایج سایر شغل ها باهاش آشنا هستیم. اما همین شاخصه دردسر هایی رو با خودش به همراه داره. چون به همون نسبت که از کلیشه ها و بروکراسی ها و یک کلام دنگ و فنگ ها کاسته بر توقعات و پیشروی برخی از مشتریان هم تاثیر داشته. بدین ترتیب با ذهنیتی که برخی از مشتریان در ذهن خودشون دارن آزادکار ها رو تا سر حد جنون ناخواسته آزار میدن. داستان این هفته ما هم روایتی مشابه از همین معضل هست. آزادکار در حال کار با کارفرمایی هست که بسیار متوقع هست و به تعداد احتمالات موجود در ذهنش از آزادکار توقع داره که به خلق اثر بپردازه. کارفرما در این حالت به هیچ وجه با سختی های کار ( بالاخص فرایند خلاقیت و خلق) آشنا نیست و مدام پیشنهاد هایی طوطی وار به آزادکار میده که سرانجام باعث کلافه شدن آزاد کار میشه. چون اینطور به نظر میاد که کارفرما همه چیز رو میخاد و در عین حال خودش هم نمی دونه که چی میخاد. اینجاس که کارفرما در نظر ازاد کار به شخصیتی شیطانی و کابوسناک جلوه می کنه و هر زمان که صدای زنگ گوشی آزاد کار از جانب کارفرمای شیطانی به صدا در میاد نوید یک کابوس تلخ رو به آزاد کار میده.

من اخیرا خودم با چنین مشتری ای دست به گریبان بودم. وقتی که باهاش گفتگو میکردم انگار که یه چیزی رو میخاست ولی در عین حال نمیدونست که چه چیزی رو میخاد و کاملا هیجان زده رفتار می کرد. پیشنهاد میکنم برای جلوگیری از چنین معضلاتی قبل از شروع کار به صورت کامل شرایط رو برای مشتری شرح بدین ( حتی اگر بتونین مکتوب کنین) تا در حین کار کمتر با چنین کابوس هایی مواجه بشین. نمودار پیشگیری از چنین معضلاتی در حوضه گرافیک بسیار شاخص هست. اگر سری به قرارداد های سایت هایی که خدمات گرافیکی ( مثل طراحی لوگو) انجام میدن بزنید به صراحت قید شده که با هرینه ای که شما می پردازید ما فلان تعداد طرح رو با فلان شرایط میزنیم که این به زبان خودمونی یعنی اینکه نمیتونی هر چی دلت خواست نق و نوق کنی و باید معقولانه رفتار کنی .

چرا این لعنتی دست از سر من بر نمی داره؟؟ بیشتر بخوانید »

نشونشون میدم با کی طرفن

یکی از مقوله های بسیار مهم در حوضه IT بحث امنیت هست که هر مدیر IT و هر دست اندرکار IT باید به اندازه کافی به این مقوله توجه داشته باشه. بدین منظور اگر سری به منابع آموزشی و کتاب های حوضه امنیت بزنین با این توصیه روبرو خواهید شد که یک سری از حملات و مشکلات امنیتی ناشی از سوء رفتار کارمندان و پرسنل داخلی شرکت هست. خصوصا اگر اشخاص یاد شده از شرکت اخراج شده باشند و یا با دلخوری شرکت رو ترک کرده باشند. بدین ترتیب بهانه ای برای انتقام جویی در دست دارن تا بتونن دلخوری خودشون رو به نحوی نشون بدن و عقده گشایی کنن.

(تلق تلوق…) ماجرای این دفعه ما برای آزاد کار ما مستقیما اتفاق نیفتاده. این بار آزادکار ما با دوستش همراه شده که دارن با همدیگه در مورد کارشون صحبت میکنن. در همین حین آزادکار از دوستش میپرسه که “آخر از اون شغل برنامه نویسی که ازش بدت میومد خارج شدی یا نه؟”. دوستش هم در پاسخ با کمی عصبانیت میگه آره. (تلق تلوق…) در ادامه دوستش مطرح میکنه که ” آدم هایی که باهاشون همکار بودن خیلی بد بودن و ساعات کاری هم افتضاح بود، بدتر از همه مکانش بود که نگو و نپرس…یه چیزی شبیه کابوس بود برام”.(تلق تلوق…)

آزاد کار ما هم که از شنیدن این حرف ها متعجب میشه از دوستش میپرسه حالا این صدای تلق تلوق چی هست که راه انداختی؟؟

دوستش هم با ژست حق به جانبی که میگیره میگه : “انتقام. من وقتی از اونجا اومدم بیرون کلید Space همه کیبرد ها رو از جاش درآوردم و با خودم آوردم بیرون…”

این حکایت خیلی از افرادی هست که با محلی که قبلا درش کار میکردن مشکل داشتن. این معضل بیشتر توی صنف IT شایع هست. چون به نسبت خرابکاری توش راحت تر هست. من خودم به شخصه با افراد زیادی برخورد کردم که به نوعی میخاستن دغ دلشون رو با این کار ها خالی کنن. حتی خود من هم بعضی اوقات به همچین فکرایی فرو می رفتم.(تلق تلوق…).

نشونشون میدم با کی طرفن بیشتر بخوانید »

نمیشه با ما ارزون تر حساب کنی؟

یکی از قسمت های سخت یا شایدم آسون برای آزاد کار ها موقعی هست که مورد این پرسش قرار می گیرند که هزینه فلان پروژه چند میشه؟ چون همیشه ملاک و معیار مناسبی برای قیمت دهی در دسترس نیست بعضی اوقات قیمت دهی سخت میشه. ولی به هر حال آزادکار بر حسب تجربه، عرف بازار، درصد سنگینی و تخصصی بودن کار و سایر ملاک های قیمت دهی که در این نوشته مجالی براش نیست به یک قیمت می رسه و اون رو به کار فرما اعلام میکنه. مشکل درست در همین جا شروع میشه که قیمت از نظر کارفرما مناسب نیست و شروع به چونه زدن میکنه. بدین ترتیب کشمکشی مودبانه ( ! ) بین آزاد کار و کارفرما به وجود میاد که ممکن هست به نتایج خوبی منجر نشه. در ادامه سعی دارم تا از زوایایی متفاوت این مقوله رو ارزیابی کنم.

یک آزاد کار باید دلایل و فاکتور های متقاعد کننده ای برای قیمت دهی در نظر داشته تا به هنگام مذاکره به خوبی بتونه از عهده گفته هاش و ادعاش بر بیاد. علاوه بر این آزاد کار باید منصف باشه وکار فرما رو مثل یه کیسه پول و یا ابله فرض نکنه. بر این اساس وقتی آزادکار قیمتی رو به عنوان دستمزد اعلام میکنه باید پاش وایسه و کوتاه نیاد، چرا که قیمتش رو بر مبنای فاکتورهای مستدل اعلام کرده.با این حال بعضی اوقات کارفرما در مواجه با قیمت اظهار شده از جانب آزاد کار ابراز نارضایتی میکنه و به هر نحوی که شده سعی میکنه تا قیمت رو پایین ببره. این مورد دست مایه حکایت این بار آزادکار ماست!

سر و کله ی یه کارفرما پیدا شده و از آزاد کار ما میخواد که براش یه چیزی تو مایه های تراکت یا بروشور طراحی کنه. آزاد کار ما هم در میاد و دستمزد طراحی رو مبلغ منصفانه 50 دلار اعلام میکنه که به ذائقه کارفرما خوش نمیاد و کار فرما در پاسخ بیان میکنه که پرداختن 50 دلار در توان ما نیست! آیا امکان داره که طرحی ساده تر و با هزینه ای کمتر برای ما در بیارین؟ آزاد کار با شنیدن چنین پاسخی از جانب کارفرما در حالی که پوزخند معنا داری میزنه (و در کسری از ثانیه تجارب قبلیش به ذهنش میاد) با طعنه جواب میده که ” چطوره توی طرح از رنگ و حروف C H E A P (طعنه و کنایه از ارزونی) استفاده نکنم؟”

این حکایت، حکایت خیلی از آزادکار ها هست. شما با توجه به فاکتورهایی یه قیمت واقعا منصفانه و حداقلی رو پیشنهاد دادین که یهو در کمال ناباوری با تقاضای تخفیف از جانب کارفرما مواجه میشن که اتفاقی در حد انفجار آتشفشان ممکن هست درون شما رخ بده. در حقیقت در چنین مواقعی من پیشنهاد می کنم که خونسردی خودتون رو حفظ کنین و در عین حال قاطعانه پاسخ کارفرما رو بدین. اگر متقاعد نشد محترمانه مذاکره رو خاتمه بدین. به خودتون اعتماد داشته باشین. چون شما قیمت منطقی رو اعلام کردین.

نمیشه با ما ارزون تر حساب کنی؟ بیشتر بخوانید »

مشتریان دست و دلباز

گاهی اوقات پیش میاد که به طور تصادفی یه مشتری دست و دلباز به پست افرادی مثل آزاد کار ها می خوره که خیلی لذت بخش هست. دیدن دست و دلبازی کار فرما خستگی رو از تن آزاد کار به در میکنه و اشتیاقش رو برای انجام کار دو چندان می کنه. اما خب بعضی وقت ها همین هیجان اولیه باعث میشه که فراموش کنیم کار چقدر زحمت داره و ممکن هست در حین کار خستگی کمی بهمون فشار بیاره.

قصه این بار آزاد کار ما ربط به همین موضوع داره. از قضای روزگار یه یه نویسنده دست و دلباز و خوش اشتها به پست این دوست ما خورده که ازش خواسته تمام نقطه های حروف i و j پیش نویس جزوه جدیدش رو برداره و با یه فونت دیگه جایگزین کنه. در عوض این کار هم پیشاپیش یک چک با مبلغ زیاد برای آزادکار ما کشیده که باعث شده این دوست ما خیلی خوشحال بشه.

بعضی از کارفرما ها هستن که انجام شدن کار به نحوه مطلوب براشون مهم هست و سر قیمت چونه نمیزنن. یه عده هم هستن که قدر کار رو میدونن و حاضرن بهاش رو پرداخت کنن. مثل خیلی از مشتری های بد قلق نیستن که میان و سفارش یه سایت پویای کامل رو میدن و با غرور و سخاوتمندی هم اعلام میکنن که حاضرن 40000 تومن رو به صورت قسطی بپردازن.

مشتریان دست و دلباز بیشتر بخوانید »

این اون چیزی نیست که مد نظر ماست

مطمئنا برای همه ما پیش اومده که نتیجه کارهامون بعضی اوقات طرف مقابل و خصوصا کارفرما رو راضی و متقاعد نکرده باشه. خب در نگاه اول ممکن این مورد طبیعی به نظر بیاد و با خودمون بگیم که این حق کارفرما هست که به نتیجه مطلوبش دست پیدا کنه. اما چند دقیقه بعد به این فکر فرو میریم که:

من که با توجه به در نظر گرفتن همه نکات و شرایط این مورد رو انجام دادم، اشکال کار کجاست؟

خب در حقیقت بعضی اوقات شما کار خودتون رو خوب انجام دادین و این کارفرما هست که بیش از حد متوقع هست و به قولی ملا نقطه میشه. بد تر از اون حالتی هست که شما با یک کارفرمای بعضا نا آگاه مواجه میشین و باید ساعت ها باهاش چونه بزنین که مثل یه کابوس می مونه. در ماجرای این بار ما آقای آزاد کار با همچین شرایطی مواجه میشه. در ابتدا یکی از افراد شرکت کارفرما، آزاد کار رو مورد بازخواست قرار میده که این طرح بر روی نمایشگر من به اون رنگی نیست که من ( یا ما ) مد نظر داشتیم ( این از همون ایراد ملا نقطه ای که کارفرما ها رو باید به زوایای کار واقف کرد هست) . کابوس به اینجا ختم نمیشه و به آزادکار گفته میشه که این طرح شما باید مورد تایید کل کمیته قرار بگیره. همون طور که مشخص هست کمیته از افراد زیادی و با سلایق مختلف تشکیل شده که ممکن ده ها ایراد سلیقه ای رو به همراه خودش داشته باشه و این کار رو خیلی سخت میکنه.

در خاتمه کار هم آزاد کار با دلخوری به خودش میگه که همه تصاویر از اینترنت گرفته شده که جمله ای معنی دار هست. از این جمله میشه چند تعبیر کرد که یکی از اون ها نگرانی بابت دست به کار شدن مجدد و کشیدن طرح از نو هست. چرا که عناصر طرح کنونی همگی از اینترنت دریافت شده و آزاد کار نقشی در کشیدن تک تک عناصر نداشته و بدین ترتیب کار سخت تر میشه و باید از نو به همه چیز فکر کرد. این اتفاق این روزها خیلی شایع هست و مچ خیلی از آزاد کارا حین کار چه خود آگاه یا نا خودآگاه گرفته میشه که براشون دردناک میشه.

بر اساس تجربه موردی که کمک میکنه در خاتمه کار چنین حالت هایی کمتر پیش بیاد این هست که در ابتدای کار قراردادی رئ منعقد کنیم که تمام خواسته ها و جزئیات به طور کامل مطرح شده باشه تا در خاتمه کار مقیاسی کتبی و مستند برای ارزیابی کار وجود داشته باشه. درس دیگه ای که به نظر من میشه از این داستان گرفت این هست که هر کسی باید سر جای خودش باشه و زیر بار اعهدی بره که بتونه کاملا از پسش بر بیاد. نه اینکه زر و برق کار و طمع دستمزد ما رو متقاعد به انجام کاری که درش توانمند نیستیم وا داره. متاسفانه این روزا و خصوصا توی حوضه کامپیوتر به واسطه منابع رایگان و عظیمی که در دسترس هست با آزاد کار ها و افراد زیادی بر خورد می کنیم که تخصصی در حوضه فعالتیشون ندارن و با اکتفا به دانستن چند نکته گستاخانه وارد مذاکره و قرارداد با کار فرما میشن. مثال عملی این مدعی استفاده بیش از حد آزادکارهای ایرانی شاغل در حوضه وب از برنامه های متن باز هست که…

این اون چیزی نیست که مد نظر ماست بیشتر بخوانید »