استارتاپ و این صحبت ها کیلویی چند؟ شرحی بر رویدادهای استارتاپی ایران

در این نوشته قصد دارم صد در صد واقعی و بر اساس تجربه در خصوص استارتاپ، رویدادهای استارتاپی، تب کارآفرینی و حاصل اون ها صحبت کنم. براتون گفتم که از کجا شروع کردم و این موج ها چه تاثیراتی در زندگی شخصی و کاری من داشته. بدون اغراق و مبالغه توضیح دادم که خوب و بد ماجرا چی هست و تصمیم گیری رو به عهده شما گذاشتم.

خلاصه مقاله:

استارتاپ چیز خوبیه. متاسفم که نمی تونم توی یه جمله یا عکس یا شعار همه‌ی داستان رو برای شما روایت کنم. راستش اگر طالب حقیقت هستی ناچاری که کمی وقت بذاری و مطالعه کنی.

استارتاپ (Startup) چی هست؟

استارتاپ یک رویداد و همایش کارآفرینی نیست. یک وب سایت یا یک اپ موبایل، لزوما یک استارتاپ نیست. استارتاپ یک شرکت کوچک که در حال درآمدزایی و رشد است، نیست. در واقع این طور باید گفت که بیزنس پشت اون ها مهمه و باید بررسی بشه. عده ای از متصدیان دانشگاهی، دولتی و مردم تصور می کنند که رویدادهایی همچون استارتاپ ویکند، استارتاپ گرایند و امثالهم مترادف مفهوم استارتاپ هستند که باید گفت این تصور اشتباه است.

تعریف مرسوم:

استارتاپ یک سازمان موقت است که با هدف یافتن یک مدل کسب و کار تکرارپذیر و مقیاس پذیر بوجود آمده است.

 

البته توضیحات بیشتری در این خصوص در سایت خوشفکری وجود داره. اما من قصد دارم قضیه رو با یه مثال ساده روشن کنم. من مدیر اجرایی و یکی از توسعه دهندگان وب سایت پارسکدرز یکی از استارتاپ های قدیمی ایران هستم.

در ادامه خیلی خلاصه تلاش می کنم روند خلق و رشد پارسکدرز رو با تعریف رسمی بالا تطبیق بدم.

1- سازمان موقت: وقتی ایمان قصرفخری موسس پارسکدرز تصمیم به راه اندازی پارسکدرز گرفت با دوستان نزدیکش و خواهرش قضیه رو در میون گذاشت و در نهایت سازمان موقت اونا یا همون افراد تیم کنار هم جمع شدند. اون ها نمی دونستند تا کی با هم خواهند بود و آخر سر چی پیش خواهد اومد. واسه همین به این تشکل میگن سازمان موقت.


نکته: برای آشنایی بیشتر با ایمان به اینجا مراجعه کنید.

2- یافتن مدل کسب و کار: ایمان خودش یه فریلنسر قدیمی هست و قبل از خلق پارسکدرز توی بازارهای جهانی فعالیت داشته. پس برای شروع می دونسته که مدل کسب و کار لازم باید چطوری باشه و باورش بر این استوار بوده که مردم حاضرن از این سرویس استفاده کنن و براش هزینه کنن و پول خرج بشه.

3- تکرار پذیر: ایمان بر اساس برآورد اولیه اش و تجاربش به این نتیجه رسید که وقتی پارسکدرز در معرض عموم قرار بگیره احتمال بسیار زیاد مشترهایی خواهند بود و پیوسته به تعداد اون ها افزوده خواهد شد و اینطور نیست که مثلا یک ماه بعد درمونده بشه و هیچ کس از سرویسش استقبال نکنه و براش پول نپردازه. پس یه قوت قلب داشت که مدل درآمدش در آینده تکرار میشه.

4-مقیاس پذیر: ایمان استارت کار رو زد و بعد از مدتی متوجه شد که تعداد مشتری ها بیشتر شدن و اون ماه به ماه داره بزرگتر از قبل میشه، دیگه با شرایط قبلی نمی تونه کار رو توسعه بده و داره بزرگ و گنده تر میشه!

 

داستان استارتاپ ویکند

از اوایل دهه‌ی 90 شمسی سر و کله‌ی استارتاپ ویکند و رویدادهای این چنینی در ایران پیدا شد. شروع این قضیه در تهران بود و به دنبال اون سایر شهرهای بزرگ اقدام به برگزاری این رویداد کردند.

لوگوی استارتاپ ویکند

اولین استارتاپ ویکند تهران
اولین استارتاپ ویکند شیراز
اولین استارتاپ ویکند اصفهان
اولین استارتاپ ویکند تبریز
اولین استارتاپ ویکند مشهد
اولین استارتاپ ویکند یزد
اولین استارتاپ ویکند بوشهر
اولین استارتاپ ویکند کرمان
اولین استارتاپ ویکند اهواز
اولین استارتاپ ویکند رشت

به نقل از ویکی پدیا:

استارتاپ ویکند رویداد آموزشی-تجربی (Experiental Education) در سراسر دنیاست که در ۳ روز متوالی (در انتهای هفته) بر‌گزار می‌گردد. در این برنامه شرکت کنندگان پر انگیزه‌ای شامل برنامه نویسان، مدیران تجاری، عاشقان استارتاپ، بازاریاب‌ها و طراحان گرافیک گرد هم می‌آیند تا طی ۵۴ ساعت ایده هایشان را مطرح کنند، گروه تشکیل بدهند و هر گروه ایده‌ای را اجرا کند.

آخرش چی؟ خروجی استارتاپ ویکندها چی شد؟

همونطور که توی تعریف بالا مشخص هست هدف اصلی برگزار این رویداد کسب تجربه و مهارت و آموزش دیدن به صورت عملی است. مهمتر از به ثمر نشستن ایده های مطروحه در استارتاپ ویکند ها تمرین و فراگیری مهارت های زیر مد نظر بوده و هست:

  • برقراری ارتباط و شبکه سازی
  • تیم سازی و آشنایی با چالش های تیمی
  • فراگیری شیوه ارائه ایده یا محصول به سرمایه گذاران
  • سنجش و اعتبارسنجی ایده ها
  • سرگرمی، رقابت و خوشگذرانی

قسمتی از داستان های واقعی

  • من و ایمان قصرفخری در اولین رویداد استارتاپ ویکند شیراز همدیگه رو از نزدیک دیدیم و الان همکاریم!
  • سهیل شهیدی بنیانگذار payment24.ir توی همین رویداد ها بعضی از افراد شرکتش رو پیدا کرد.
  • سال ها قبل دورادور ناصرغانم زاده ، آرش برهمند، آرش سروری، نیمانورمحمدی، مهدی علی پور و شایان شلیله و ده ها نفر دیگه رو می شناختم، اما توی این رویدادها از نزدیک ملاقاتشون کردم و روابط و دوستی ها تقویت شد.
  • استارتاپ های دونیت و فرانش ماحصل برگزاری همین رویدادها هستند.
  • رویدادهای مشابه دیگری از جمله لین استارتاپ ماشین، استارتاپ گرایند، بیست تا سی و … برگزار شد.
  • امید امرایی از دل همین رویدادها جامعه UXShiraz رو پایه گذاری کرد.
  • داوود تراب زاده (یو ایکس دیزاینر دیجی کالا) با همسرش منظر سزاوار آشنا شد.
  • گردهمایی های ماهانه و هفتگی از جمله همفکر شکل گرفت.
  • دانشگاه های کشور کمی به تکاپو افتادند و خبردار شدند.
  • پارک های علم و فناوری استان ها درگیر این قضایا شدند.
  • اکوسیستم بومی استارتاپی سایر شهرها به جز تهران اندکی تقویت شد.
  • سر و صدا به گوش سرمایه گذاران رسید و شتاب دهنده ها با سرعت بیشتری تاسیس شدند.
  • پیامد همین رویدادها و رسانه ای شدن فعالیت استارتاپ ها الکامپ تهران با بخش الکامپ استارز رنگ و بویی تازه گرفت.
  • تلاش های همه‌ی فعالان ارکان دولتی رو به حمایت واداشت.
  • اندکی در حضور سرمایه گذاران خارجی تسریع شد.
  • و…

هیجانات زودگذر، جوگیری، کلاس گذاشتن، سودجویی و خالی بندی

وقتی تب استارتاپ ها به ایران رسید هر کسی از ظن خودش تلاش کرد دستی بر آتش داشته باشه. عده ای دلسوز بودن و مدام سعی بر آموزش و تلاش صادقانه داشتند. فعالیت کردند، آموزش دادند و به کسب دانش و تجربه و البته انتقالش به مخاطبان پرداختند.

-آقا داماد چه کاره اند؟
-استارتاپ هستند!

عده ای جوگیر شدند و راه اندازی هر وب سایت یا اپ موبایلی رو استارتاپ دونستن و توی شبکه های اجتماعی سر و صدایی به پا کردند که آره داداش ما اینیم! عده ای هم در مقام پاسخگویی گفتند داری اشتباه می زنی داداش! دعوا شد، درگیری شد، بداخلاقی شد، جنجال شد، فراز و نشیب به پا شد.

یه دسته‌ی دیگه دایه‌ی مهربان‌تر از مادر شدند و خواستند برای این جو جدید متولی پیدا کنند، آیین نامه و سند و سازمان رسمی به وجود بیارن و مصاحبه و سخنرانی کنند و آماری دست و پا کنند.

در ادامه گروهی دیگه با حیله و نیرنگ تلاش کردند سوار موج بشن و رویداد برگزار کنند و بودجه ای بگیرند و رزومه سازی کنند و چرخ پیشرفت مملکت رو با شتاب بیشتری به حرکت در بیارند. تنازع بقا رخ داد و یه سری قهر کردن و رفتن!

عده ای حزب باد بودند و هستند و هر بار در یک مسیر تازه گام بر می دارند و هر چیزی که مد باشه همون مدلی هستند.

واژه پر طمراق کارآفرین نقاب چهره‌ی زنبوران بی عسل شد و هست. آسمان شکافت و فکر کردیم کارآفرین فقط ما حاضرین و فعالان حوزه‌ی IT هستیم! غافل از اینکه صدها بنگاه اقتصادی دیگر با داشتن هزاران نیرو بی سر و صدا کارآفرینی می کنند!

تعداد زیادی چه قبل از این تب و تاب که در حین اش آروم و بدون جنجال دست به اقدام و عمل زدند و کارشون رو به پیش می برن. بعضی هاشون از روی اثر کارهاشون دیده می شن و برخی دیگه کماکان ناشناخته موندن.

خلاصه اینکه هیاهو بسیار بوده و هست و هر کسی از ظن خویش شد یار استارتاپ!

آیا در خارج از ایران و در کشورهای خوب هم چنین هیاهویی برپاست؟

از نظر من نه تا این حد. اما با کیفیتی کمتر چنین فراز و نشیب هایی در اکوسیستم های کارآفرینی و استارتاپی سایر کشورها هم معضلاتی دیده میشه. اما در ایران به دلیل مشکلات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شاهد ناهنجاری هستیم.

در همین راستا پیشنهاد می کنم تا سریال Silicon Valley رو تماشا کنید.

آیا باید عطاش رو به لقاش ببخشیم؟

نه! ما در ایران کم تجربه هستیم و در حال برداشتن گام ها. هر ماه بیش از ماه قبل یاد می گیریم و بالغ تر میشیم. تعدادی از جنجال های قبلی بابت بلوغ و تجربه کم ما رخ داد. پس بهتره امیدوار باشیم.

آیا همه باید کارآفرین یا استارتاپی بشن؟

مسلماً نه. الان درد خیلی از موسسین کسب و کارها و استارتاپ ها فقدان نیروی خوب هست. پس نیروی فنی خوب بودن هم یک نیاز و افتخار هست و قرار نیست همه موسس کسب و کار شخصی خودشون باشند. بد نیست یه سری به سایت های کاریابی بزنید.

مطالب مرتبط:
با بحران کمبود نیروی کار در بخش IT چه کنیم؟
زود شرکت ثبت نکنید!
نون تو ساختمون سازیه، از رشته کامپیوتر که نمیشه پول درآورد!

نقش من توی استارتاپ ویکندها چی بوده؟

مربی بودم. کلی هم چیز یاد گرفتم. از سال 80 به صورت جدی در حوزه‌ی وب (برنامه نویسی، آموزش و نوشتن) فعالیت دارم. وب سایت فارس مارکت رو سال ها پیش ساختم که نتیجه نداد. در ادامه اولین وب سایت سفارش غذای اینترنتی (اسنادش اینجا موجوده) رو راه اندازی کردم که اشتباهاتی مرتکب شدم و نتیجه نداد، این میون چند پروژه ساده و کوچک داشتم و موفق بودن، از جمله خبرگزاری واسونک، بعدش همراهی با کمدا در نقش منتور و مدیرفنی. حالا از قبال این انجام دادن ها و کسب تجربه کردن ها پای من به استارتاپ ویکند باز شد.

توی این رویدادها شرکت کنیم یا نکنیم؟

بله قطعاً پیشنهاد می کنم شرکت کنید. این رویدادها از نظر من حکم یک ترم درس دانشگاهی داره و کلی اتفاق خوب داخلش می افته. البته همون یکبار شرکت کردنش کافیه و مهم اینه که شروع کنید و انجام بدید. سخت نگیر، نترس و بدون خیلی از این هایی که هر روز شعار هفته های زیبا ازشون نقل می شه اصلاً دنبال این شعار هفته ها نبودن، دنبال شلوغ بازی و بهونه گیری نبودن. دست به کار شدند.

چی گیر من میاد؟

معلومه، ثروت.

چون شبکه سازی می کنم، یاد می گیرم و یاد می دم، بیشتر شناخته میشم و اعتماد سازی می کنم، پروژه ها میاد، مشاوره ها میاد و اینها یعنی چی؟ اگر هم ریگی به کفشم باشه زود دستم رو میشه و بهم بی اعتماد میشن و تمام میشم!

رسانه ها

دنیای IT ایران بی بهره از رسانه های تخصصی نبود. اما با ظهور فعالیت های استارتاپی در ایران رسانه های چاپی و اینترنتی ایرانی با دامنه‌ی وسیعتری از مخاطبان روبرو شدند و پیوند متخصصین این رشته با سرمایه داران و مردم تقویت شد. به همین بهانه من چند رسانه‌ی خوب که دنیای استارتاپ ها رو پوشش می دن معرفی می کنم:

هفته نامه شنبه – اولین هفته نامه اختصاصی استارتاپ ها
ماهنامه پیوست – ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی و فرهنگی
خبرنامه و نشریات مرکز توانمندی و تسهیل‌گری کسب و کارهای نوپای فاوا
ITIran – مرجع اخبار و تحلیل‌های فناوری اطلاعات

کانال های تلگرام

https://t.me/Startupir

نتیجه:

انجام بدید.

چه کاری؟ هر کاری که دلتون می خاد. چون وقتی که انجام بدید:

  • مجبور می شید یاد بگیرید و بسازید
  • مجبور می شید تیم بشید و یاد بگیرید
  • بازار رو بهتر لمس می کنید
  • با تجربه می شید و بسیاری از ناهنجاری های گفته شده پاسخ داده میشه!

در همین راستا مطالعه کتاب های تستِ مامان و بازانجام رو شدیداً توصیه می کنم.

14 دیدگاه دربارهٔ «استارتاپ و این صحبت ها کیلویی چند؟ شرحی بر رویدادهای استارتاپی ایران»

  1. سه سال پیش که تازه فارغ التحصیل شدم یکی از دوستام شرکت در رویداد استارتاپ ویکند رو بهم پیشنهاد کرد و برای من واقعا یک تجربه عالی بود و دیدم رو تغییر داد.
    قبل از شرکت در رویداد تصمیم داشتم برای ارشد بخونم و ادامه تحصیل بدم ولی بعد از اون تجربه متوجه شدم دنیای واقعی کار خیلی متفاوت تر از مباحث تئوری دانشگاه هست و تصمیم گرفتم تخصص رو به طور عملی در دنیای واقعی کار تجربه کنم و از همون طریق با افرادی از جمله خود شما آشنا شدم که هنوز باهاشون در ارتباطم و از راهنمایی ها و مشاوره هایی که دادن خیلی تونستم استفاده کنم و خیلی از پیشنهاد‌های همکاری رو از طریق همین افراد گرفتم که این برای من خیلی ارزش دارد!

  2. فکر می کنم استارتاپ مثل یه شمشیر دو لبه هست که تهدید و فرصت ها رو در کنار هم برای افراد به ارمغان میاره. در مورد رویداد های استارتارپی هم این مطلب صادقه. ولی در کل کفه ترازوی محاسنش سنگینی می کنه. خصوصا برای افرادی که علاقه به ریسک کردن دارن…

  3. حامد جان سلام
    من تقریبا از سال 83-84 تو فضای برنامه نویسی و توسعه وب و .. هستم.
    از سال 87 هم شرکت رو با یکی دوتا از دوستان راه اندازی کردیم.
    ولی متاسفانه اصلا و ابدا هیچوقت نتونستم نگاه مثبتی در خودم پیرامون ماجرای ” جو استارتاپی ” داشته باشم.
    دیدم اسم آرش برهمند رو آوردی، چندین بار ساعتها نشستم و باهاش سر این ماجرا صحبت کردم. خلاصه حرف و انتقاد من برمیگرده به این قسمت از متن شما :
    ” در ادامه گروهی دیگه با حیله و نیرنگ تلاش کردند سوار موج بشن و رویداد برگزار کنند و بودجه ای بگیرند و رزومه سازی کنند و چرخ پیشرفت مملکت رو با شتاب بیشتری به حرکت در بیارند. تنازع بقا رخ داد و یه سری قهر کردن و رفتن! ”
    دوست ندارم آیه یاس بخونم ولی چیزی که بیشتر شاهدش بودم این بوده. البته البته البته برکاتی هم توی ماجرا بوده ولی جوگیریش خیلی بیشتر از اصل ماجراست.
    پیشنهاد دیدن سریال سیلیکون ولی خیلی خیلی خوبه.
    واقعا خوب تونسته اشکالات این به اصطلاح اکوسیستم رو با زبون طنز نشون بده.
    ( راستی فص جدیدش هم داره میاد ;))
    جسارت شد.
    ببخشید
    درس پس میدم.

  4. عالی بود در فواید شبکه سازی باید این رو اضافه کنم که تمام تجارت شما بستگی به ارتباط گیری و روابط عمومی شما میشه .شبکه سازی برای شما همکار خوب پیدا میکنه و هم چنین مشتری خوب پیدا میکنه

  5. البته به نظر بنده حقیر میشد به نقل از Eric Ries و به مدل لین هم استارتاپ رو تعریف کرد…:
    استارتاپ یک نهاد انسانی است که برای ارائه یک محصول در شرایط عدم قطعیت ایجاد شده است.

  6. لذت بردیم از بیان تجربیاتتان جناب تکمیل.
    به نظر من بیشتر از هرچیزی در هر رویدادی تجربه و برخورد حرفه ای با رویداد راه چاره است. بودند کسانی که از روزنه‌ای راه باز کردند و کسانی که دروازه و توپ جلوی راهشان بوده و زحمت شوت کردن را به خود ندادند.

    به امید روزی که جامعه اصول و مبانی را جدی تر بگیرد.

  7. طبق تعریف استیو بلنک، پروفسور دانشگاه استنفورد، استارتاپ سازمانی می باشد که برای جستجو و یافتن یک مدل کسب و کار مقیاس پذیر و تکرارپذیر راه اندازی می شود. البته برای استارتاپ تعاریف زیادی وجود دارد و در تعریف استارت آپ اختلاف نظر نیز وجود دارد

    اما نقطه مشترک در همه تعاریف استارتاپ این است که بر اساس یک ایده ی خلاقانه و جدید فعالیت آن ها شروع می شود. این ایده ها بازار نیازمندی ها را هدف قرار می دهند و با ارائه ی یک محصول یا خدمات جدید و استفاده از تکنولوژی، خیلی سریع رشد پیدا می کنند

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *