عمومی

ببینم، امروز که قصد نداری کار کنی؟

این اصلا منصفانه نیست ( با حالتی غمگین و اندوهناک)، تو کارت رو به من ترجیح میدی… ببین میوه هامون تموم شده، باید بریم خرید…خب امروز دیگه اختصاص به خونواده داره، مایلی امروز چیکار کنیم؟…ناهار آمادس، بیا تا از دهن نیفتاده…رینگ رینگ ( توام با صدای مشتی محکم و نعره ای بلند) ، اه باز هم که این ساعت زنگ زد. باز خوابم میاد. بیخیال بذار بخوابم…هفته دیگه مهمونی دعوت شدیم، خوب تو چی میپوشی؟ ( اوهوکی من نمیام، کار دارم)…

صدای جیغی که به معنای عصبانیت از این رفتار ها شنیده می شود

یکی از سوء رفتار هایی که بعضا افراد آزاد کار باهاش در گیر هستن قاطی کردن اولویت ها و فراموش کردن اموری مهم همچون خانواده هست که تبعات منفی رو به دنبال داره. یکی از معایب آزادکاری و کار در خونه علی رغم همه منافعش بر هم زدن تعادل و نظم هست. خیلی از آزاد کار هایی که در خونه مشغول به کار هستن فراموش می کنن که خونواده ای هم دارن و چند متر اون ور تر از محل کارشون ( مثلا میز کامپیوتر) هم یه عده هستن که دارن خیر سرشون زندگی می کنن!

کار در منزل و آزادکاری، آزادی های خاص خودش از جمله کار در خونه و امکان صرف وقت بیشتر رو به دنبال داره، اما همین ویژگی ها در صورتی که مدیریت نشه و توام با نظم و برنامه نباشه منجر به مشکلات زیادی از جمله مناقشه های خانوادگی میشه و بهشت آزاد کار رو تبدیل به جهنم میکنه. جهنمی که خودش برای خودش ساخته. روایت این هفته ما نشون میده که چطور این آزاد کار ما برای خونوادش اهمیت قائل شده و دست به کار شده و یه شام مفصل درست کرده. و به این ترتیب همسرش رو غافل گیر کرده و باعث گرمای بیشتر کانون خانوادش شده. به قدری این رفتار در نظر همسر آزاد کار مهم تلقی شده که در انتهای صرف شام از آزاد کار می پرسه: ببینم، امروز که قصد نداری کار کنی؟

این وسط رسالت آزاد کار های مرد خیلی بیشتر هست. چون که در طرف مقابل همسر و یا خانواده ( پدر و مادر و …) قرار دارن که نیاز به عاطفه ای در خور دارن و باید به خوبی مسائل عاطفی در حقشون رعایت بشه. فاکتور مهمی که میدونه از چنین معضلاتی تا حدود زیادی پیشگیری کنه فاکتور نظم و برنامه ریزی هست. عبارتی که به قدری در گوش ما خوانده شده که نخ نما شده! ولی کو گوش شنوا… تازه وقتی هم میخایم با نظم باشیم بلد نیستیم چکار کینم و نمی دونیم از کجا شروع کنیم. مدام دنبال یه نسخه و رمز تو کتابا و مجله ها می گردیم که با یه معجزه مشکلمون رو حل کنیم. اما یکی نیست به ما بگه که نظم کلید حل معماس. رفتن به کارهای بیرون از منزل مثل اداره و یا مغازه یه نظم سنتی رو به همراه خودش داره. مثل ساعات فروش یا کار و خواه نا خواه باعث میشه که نظمی نسبی ( توفیق اجباری) نصیب فرد شاغل بشه. اینطوریه که مثلا برادر شما که در اداره ای شاغل هست میاد و یه متلک بار شمای آزاد کار میکنه که ای بابا ساعت 11:30 روز جمعس و تو هنوز خوابیدی؟

باور کنید اگر به جای درس های بی مصرف توی مدرسه از همون دوران ابتدایی منظم بودن و برنامه ریزی رو به ما آموزش میدادن وضع ما بهتر بود. با یه مشت فرمول توی مدرسه بزرگ میشی که به هیچ دردی توی زندگیت نمی خورن.

ببینم، امروز که قصد نداری کار کنی؟ بیشتر بخوانید »

یک دیالوگ، کمی اندیشه و تامل

اخیرا با پرسش یکی از کاربران در یکی از محافل اینترنتی گفته هایی مطرح شد که خواستم شما هم خواننده آن باشید و اگر مایل بودید نظر خودتون رو هم بنویسید.

نخودی گفت:

سلام…

1- دوستان در مورد پروژه های ام ام بی چطوری قیمت میدن؟ چه معیارهایی داره؟

2- من یه سری دانشجو داشتم برای پروژه آخر ترمشون باید یکی از درسهای خودشونو cd آموزشی درست میکردن…
من هم به اونا یاد دادم هم تو اتمام پروژه بهشون کمک کردم (کار اونام فقط ضبط ویدیوهایی آموزشی و طراحی محیط بود)
کار برنامه نویسیش هم با من بود.

splinter cell گفت:

به نظر من برای دو قشر از جامعه همیشه باید دست پایین گرفت یکی سربازها و یکی دانشجوها! چون هر دو در موقعیت تقریبا ً خاصی قراردارند و محتاج کمک و یاری جامعه هستند و همه ما (مردها)به نوعی لااقل یکی رو تجربه کرده یا خواهیم کرد و توی اون شرایط هم همین توقع رو از جامعه داریم.
پس شما هم به نظر من در این مورد خاص زیاد نگران کم و زیاد قیمت نباش!و سر ادارات و شرکتهای خصوصی جبران کن!
البته این نظر شخص بنده است و هیچ الزامی به درست بودنش نیست.یا حق!

40-45 (پروژه همراه آموزش) خوبه یا نه؟

نخودی در ادامه گفت:

مرسی دوست عزیز بابت نظرت…
من رو کم و زیاد بودنش مشکل ندارم نمیدونم چی بگم که عادلانه باشه..نه حق من و مه حق اونا ضایع شه؟

سامان نوشت:

سلام
دوست عزيز ، ببين بستگي به پروژه داره…براي مثال من پروژه پاياني رشته كامپيوتر كه مالتي مديا باشه رو كمتر از 100 تومن نمي‌گيرم…البته بازم بايد ديد كه حجم كر چقدر ه…
ولي براي پروژه‌هاي درسي ، كه غالبا سي دي هاي آموزشي هستن قيمت‌ها زير 50 هستن…به نظز من اگه كارت خوشكل و كارا باشه و خوب كار كنه با آموزش 45 خوبه…البته با فرض اينكه خودشون ويدئو ها رو ضبط كرده باشن…

موفق باشيد…!

تا بعد…!

من گفتم:

کلا همون طور که splinter cell هم گفت قشر دانشجو حاضر به پرداخت هزینه واقعی کار نیست. ممکن هست یک پروژه تجاری مولتی مدیا در حدود 400000 تومن ارزش داشته باشه ولی شما با دریافت مثلا 100000 تومن انجامش بدی. پس برای قشر دانشجو خواه ناخواه قیمت میاد پایین.

از طرف دیگه باید به نوع خدماتی که داده میشه دقت کرد و قیمت داد. اگر مشتری نیاز به داکیومنت ، آموزش و صرف وقت ( منهای وقت تولید خود پروژه) داشته باشه باید قیمت رو کمی بالا برد. به راحتی زیر بار پروژه هایی که نیاز به داکیومنت و آموزش دارن نباید رفت.

مسئله بعدی این هست که خیلی نباید مراعات دانشجویی ( مثلا دانشجو ) رو کرد که تکلیفش رو میده به اشخاصی دیگه و یا در حین انجام کار چیزی یاد نمیگیره و وانمود میکنه که مثلا اموزش های داده شده رو داره فرا میگیره. من با این قشر بی رحمانه برخورد می کنم و اگر هم زیادی اعتراض کردن می تونم ساعت ها براشون حرف بزنم. همون طوری که فردی که تکالیفش رو میده دیگران پیش خودش فکر میکنه زرنگ هست باید یه جایی گیر بیفته. البته ما در مقامی هم نیستیم که بخایم کلاس اخلاق برگزار کنیم برای مشتری. چون مشتری دانسته اقدام به سفارش پروژه کرده. نهایتا اینکه در برخورد با قشر راحت طلب نباید اغماض کرد و گفت که طرف قشر دانشجو هست. اما اگر احساس کردین که با شخصی روبرو هستین که مستعد هست باهاش به خوبی کنار بیاین.

رنج پروژه های دانشگاهی تا مقطع کارشناسی بین 50 تا 100 هزار تومن نوسان داره.

شما چی میگی؟

یک دیالوگ، کمی اندیشه و تامل بیشتر بخوانید »

چرا این لعنتی دست از سر من بر نمی داره؟؟

آزادکاری و بالاخص داشتن شاخصه هایی نسبتا نامتعارف نسبت به روال و عرف رایج در بازار بعضی اوقات می تونه بستر اتفاقات عجیب و طاقت فرسایی بشه. یکی از معضلاتی که گریبان آزاد کار ها رو می گیره مشتریان سمج و به نوعی زبان نفهم هست. چیزی که باعث میشه اوقات کابوس واری برای آزاد کارها رقم بخوره.

یکی از دلایلی که آزاد کاری بر سر زبان ها افتاد سهولت و مبرا بودن اون از کلیشه ها و امور دست و پا گیری هست که در روند رایج سایر شغل ها باهاش آشنا هستیم. اما همین شاخصه دردسر هایی رو با خودش به همراه داره. چون به همون نسبت که از کلیشه ها و بروکراسی ها و یک کلام دنگ و فنگ ها کاسته بر توقعات و پیشروی برخی از مشتریان هم تاثیر داشته. بدین ترتیب با ذهنیتی که برخی از مشتریان در ذهن خودشون دارن آزادکار ها رو تا سر حد جنون ناخواسته آزار میدن. داستان این هفته ما هم روایتی مشابه از همین معضل هست. آزادکار در حال کار با کارفرمایی هست که بسیار متوقع هست و به تعداد احتمالات موجود در ذهنش از آزادکار توقع داره که به خلق اثر بپردازه. کارفرما در این حالت به هیچ وجه با سختی های کار ( بالاخص فرایند خلاقیت و خلق) آشنا نیست و مدام پیشنهاد هایی طوطی وار به آزادکار میده که سرانجام باعث کلافه شدن آزاد کار میشه. چون اینطور به نظر میاد که کارفرما همه چیز رو میخاد و در عین حال خودش هم نمی دونه که چی میخاد. اینجاس که کارفرما در نظر ازاد کار به شخصیتی شیطانی و کابوسناک جلوه می کنه و هر زمان که صدای زنگ گوشی آزاد کار از جانب کارفرمای شیطانی به صدا در میاد نوید یک کابوس تلخ رو به آزاد کار میده.

من اخیرا خودم با چنین مشتری ای دست به گریبان بودم. وقتی که باهاش گفتگو میکردم انگار که یه چیزی رو میخاست ولی در عین حال نمیدونست که چه چیزی رو میخاد و کاملا هیجان زده رفتار می کرد. پیشنهاد میکنم برای جلوگیری از چنین معضلاتی قبل از شروع کار به صورت کامل شرایط رو برای مشتری شرح بدین ( حتی اگر بتونین مکتوب کنین) تا در حین کار کمتر با چنین کابوس هایی مواجه بشین. نمودار پیشگیری از چنین معضلاتی در حوضه گرافیک بسیار شاخص هست. اگر سری به قرارداد های سایت هایی که خدمات گرافیکی ( مثل طراحی لوگو) انجام میدن بزنید به صراحت قید شده که با هرینه ای که شما می پردازید ما فلان تعداد طرح رو با فلان شرایط میزنیم که این به زبان خودمونی یعنی اینکه نمیتونی هر چی دلت خواست نق و نوق کنی و باید معقولانه رفتار کنی .

چرا این لعنتی دست از سر من بر نمی داره؟؟ بیشتر بخوانید »

یک مثال برای POST کردن متغیرهای MMB

در مثالی که در ادامه قرار دادم شما با نحوه ارسال متغیرها از MMB به شیوه POST به وب سرور آشنا خواهید شد. این روزا با فراگیر شدن اینترنت برنامه های چند رسانه ای هم نیاز دارن که تا حدودی با اینترنت تعامل داشته باشند. یکی از نیازهایی که ممکن هست برای تولید کننده برنامه های مولتی مدیا پیش بیاد ارسال پارامتر ها و یا مقادیری به سوی سرور وب از طریق متد های GET و POST هست.

فرض کنیم که برنامه خودمون رو جوری تنظیم کردیم که نیاز به ثبت شدن از جانب کاربر نهایی داشته باشه و ما برای حفظ امنیت بیشتر مایل باشیم تا کاربر در ابتدای کار برنامه خودش رو ثبت کنه و این داده های ثبتی از طریق سایت وابسته به برنامه در بانک اطلاعاتی به منظور مقاصد مختلف درج بشه. خب طبیعتا یک سمت قضیه وب سرور و اون کدی که باید اطلاعات واصله از برنامه رو پردازش کنه وجود داره و سمت دیگه برنامه ای که کاربر جلوی روی خودش می بینه. حالا باید شرایطی فراهم بشه که برنامه چند رسانه ای به زبانی که کد واقع در سرور اون رو میفهمه براش مقادیر رو ارسال کنه. یکی از راه های ارسال مقادیر به برنامه های وب استفاده از متد های GET و POST هست که در HTML با اون آشنا هستیم. همون طور که می دونید متد GET از امنیت خوبی برای ارسال مقادیر برخوردار نیست و در نتیجه باید از متد POST استفاده بشه. اما مشکل اینجاست که MMB به طور ذاتی هیچ دستوراتی برای ارسال مقادیر به این شیوه ها به وب سرور و یا بهره گیری از HEADER ها نداره.

اما با یه ترفند جالب و با بهره گیری از شی HTML Browser برنامه MMB میشه به این هدف رسید. این تکنیک در مثالی که در ادامه لینکش قرار داده شده نشون داده شده. برای دیدن نمونه نیاز به آخرین نسخه MMB یعنی 4.9.8.13 دارین.

دریافت مثال

یک مثال برای POST کردن متغیرهای MMB بیشتر بخوانید »

نمیشه با ما ارزون تر حساب کنی؟

یکی از قسمت های سخت یا شایدم آسون برای آزاد کار ها موقعی هست که مورد این پرسش قرار می گیرند که هزینه فلان پروژه چند میشه؟ چون همیشه ملاک و معیار مناسبی برای قیمت دهی در دسترس نیست بعضی اوقات قیمت دهی سخت میشه. ولی به هر حال آزادکار بر حسب تجربه، عرف بازار، درصد سنگینی و تخصصی بودن کار و سایر ملاک های قیمت دهی که در این نوشته مجالی براش نیست به یک قیمت می رسه و اون رو به کار فرما اعلام میکنه. مشکل درست در همین جا شروع میشه که قیمت از نظر کارفرما مناسب نیست و شروع به چونه زدن میکنه. بدین ترتیب کشمکشی مودبانه ( ! ) بین آزاد کار و کارفرما به وجود میاد که ممکن هست به نتایج خوبی منجر نشه. در ادامه سعی دارم تا از زوایایی متفاوت این مقوله رو ارزیابی کنم.

یک آزاد کار باید دلایل و فاکتور های متقاعد کننده ای برای قیمت دهی در نظر داشته تا به هنگام مذاکره به خوبی بتونه از عهده گفته هاش و ادعاش بر بیاد. علاوه بر این آزاد کار باید منصف باشه وکار فرما رو مثل یه کیسه پول و یا ابله فرض نکنه. بر این اساس وقتی آزادکار قیمتی رو به عنوان دستمزد اعلام میکنه باید پاش وایسه و کوتاه نیاد، چرا که قیمتش رو بر مبنای فاکتورهای مستدل اعلام کرده.با این حال بعضی اوقات کارفرما در مواجه با قیمت اظهار شده از جانب آزاد کار ابراز نارضایتی میکنه و به هر نحوی که شده سعی میکنه تا قیمت رو پایین ببره. این مورد دست مایه حکایت این بار آزادکار ماست!

سر و کله ی یه کارفرما پیدا شده و از آزاد کار ما میخواد که براش یه چیزی تو مایه های تراکت یا بروشور طراحی کنه. آزاد کار ما هم در میاد و دستمزد طراحی رو مبلغ منصفانه 50 دلار اعلام میکنه که به ذائقه کارفرما خوش نمیاد و کار فرما در پاسخ بیان میکنه که پرداختن 50 دلار در توان ما نیست! آیا امکان داره که طرحی ساده تر و با هزینه ای کمتر برای ما در بیارین؟ آزاد کار با شنیدن چنین پاسخی از جانب کارفرما در حالی که پوزخند معنا داری میزنه (و در کسری از ثانیه تجارب قبلیش به ذهنش میاد) با طعنه جواب میده که ” چطوره توی طرح از رنگ و حروف C H E A P (طعنه و کنایه از ارزونی) استفاده نکنم؟”

این حکایت، حکایت خیلی از آزادکار ها هست. شما با توجه به فاکتورهایی یه قیمت واقعا منصفانه و حداقلی رو پیشنهاد دادین که یهو در کمال ناباوری با تقاضای تخفیف از جانب کارفرما مواجه میشن که اتفاقی در حد انفجار آتشفشان ممکن هست درون شما رخ بده. در حقیقت در چنین مواقعی من پیشنهاد می کنم که خونسردی خودتون رو حفظ کنین و در عین حال قاطعانه پاسخ کارفرما رو بدین. اگر متقاعد نشد محترمانه مذاکره رو خاتمه بدین. به خودتون اعتماد داشته باشین. چون شما قیمت منطقی رو اعلام کردین.

نمیشه با ما ارزون تر حساب کنی؟ بیشتر بخوانید »