یک کوزه گر دیگه، یک کوزه شکسته دیگه!

دیگه نتونستم طاقت بیارم. راستش خیلی وقته که به جای اینترنت توی ذهنم مطلب برای وبلاگ فرضی خودم می نوشتم. از هر چیزی که می تونستم می نوشتم. با خودم میگفتم هی پسر اگر این ها رو منتشر میکردی شاید معرکه می شد، اما خب نکردم. دقیقا هم نمیدونم چرا این کار رو نکردم. اما یه دلیلش میتونه یکی از خصلت های عجیبم باشه که من اسمش رو متمایز بودن میذارم، باشه. عموما دوست دارم که هر چیزی رو که زیاد طرفدار پیدا میکنه و کلی طرفدار میره سمتش رها کنم و به چیزی مشابهش که کمتر این حالت براش پیش میاد رو بیارم. مثلا هیچ وقت نرفتم سمت فتو شاپ در حالی که نسخه های ما قبل 5 اون رو هم از نزدیک تجربه کرده بودم. اما وقتی شدیدا نیاز گرافیکی پیدا میکردم به سختی راه حل خودم رو پیدا میکردم و میکنم. البته هنوزم اینطوری هستم.شاید مسخره به نظر بیاد ولی خب منم استدلال های خودم رو دارم.

داشت یادم میرفت بگم; خلاصه این شد که یه دفعه تصمیم گرفتم سکوت چندین ساله، شاید بیش از 6 سال رو بشکنم و به اصطلاح وبلاگ نویس بشم. که خب شدم. برام مهم نیست که فلانی و فلانی بیان تعریف و تمجید کنن یا کلی بد و بیراه بارم کنن، برام این مهمه که بنویسم تا شاید اون چیزی که دنبالشم اتفاق بیفته.

خب بالاخره شاید من هم اومدم باشم…

2 دیدگاه دربارهٔ «یک کوزه گر دیگه، یک کوزه شکسته دیگه!»

  1. اين نوشته ات مال بيشتر از يك سال پيشه ولي من الان خوندمش !
    هنوزم همين حس رو داري ؟!
    من هم تا حدود زيادي اينطوريم ! و البته در مورد فوتوشاپ كه ديگه دقيقا اينطوريم ! اكثر كاراي گرافيكي رو با هر بدبختي هم كه باشه با فلش رديف مي كنم !
    منتظر آپديت شدن اينجا هستم.

  2. بله هنوز هم اینطوری هستم. راستش ای عامل یه عادت ذاتی هست و با شناختی که این سال ها ازش پیدا کردم به یه رفتار همیشگی من تبدیل شده.

    ممنون که با اشتیاق به این طرفا سر میزنی.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *