freelance

این اون چیزی نیست که مد نظر ماست

مطمئنا برای همه ما پیش اومده که نتیجه کارهامون بعضی اوقات طرف مقابل و خصوصا کارفرما رو راضی و متقاعد نکرده باشه. خب در نگاه اول ممکن این مورد طبیعی به نظر بیاد و با خودمون بگیم که این حق کارفرما هست که به نتیجه مطلوبش دست پیدا کنه. اما چند دقیقه بعد به این فکر فرو میریم که:

من که با توجه به در نظر گرفتن همه نکات و شرایط این مورد رو انجام دادم، اشکال کار کجاست؟

خب در حقیقت بعضی اوقات شما کار خودتون رو خوب انجام دادین و این کارفرما هست که بیش از حد متوقع هست و به قولی ملا نقطه میشه. بد تر از اون حالتی هست که شما با یک کارفرمای بعضا نا آگاه مواجه میشین و باید ساعت ها باهاش چونه بزنین که مثل یه کابوس می مونه. در ماجرای این بار ما آقای آزاد کار با همچین شرایطی مواجه میشه. در ابتدا یکی از افراد شرکت کارفرما، آزاد کار رو مورد بازخواست قرار میده که این طرح بر روی نمایشگر من به اون رنگی نیست که من ( یا ما ) مد نظر داشتیم ( این از همون ایراد ملا نقطه ای که کارفرما ها رو باید به زوایای کار واقف کرد هست) . کابوس به اینجا ختم نمیشه و به آزادکار گفته میشه که این طرح شما باید مورد تایید کل کمیته قرار بگیره. همون طور که مشخص هست کمیته از افراد زیادی و با سلایق مختلف تشکیل شده که ممکن ده ها ایراد سلیقه ای رو به همراه خودش داشته باشه و این کار رو خیلی سخت میکنه.

در خاتمه کار هم آزاد کار با دلخوری به خودش میگه که همه تصاویر از اینترنت گرفته شده که جمله ای معنی دار هست. از این جمله میشه چند تعبیر کرد که یکی از اون ها نگرانی بابت دست به کار شدن مجدد و کشیدن طرح از نو هست. چرا که عناصر طرح کنونی همگی از اینترنت دریافت شده و آزاد کار نقشی در کشیدن تک تک عناصر نداشته و بدین ترتیب کار سخت تر میشه و باید از نو به همه چیز فکر کرد. این اتفاق این روزها خیلی شایع هست و مچ خیلی از آزاد کارا حین کار چه خود آگاه یا نا خودآگاه گرفته میشه که براشون دردناک میشه.

بر اساس تجربه موردی که کمک میکنه در خاتمه کار چنین حالت هایی کمتر پیش بیاد این هست که در ابتدای کار قراردادی رئ منعقد کنیم که تمام خواسته ها و جزئیات به طور کامل مطرح شده باشه تا در خاتمه کار مقیاسی کتبی و مستند برای ارزیابی کار وجود داشته باشه. درس دیگه ای که به نظر من میشه از این داستان گرفت این هست که هر کسی باید سر جای خودش باشه و زیر بار اعهدی بره که بتونه کاملا از پسش بر بیاد. نه اینکه زر و برق کار و طمع دستمزد ما رو متقاعد به انجام کاری که درش توانمند نیستیم وا داره. متاسفانه این روزا و خصوصا توی حوضه کامپیوتر به واسطه منابع رایگان و عظیمی که در دسترس هست با آزاد کار ها و افراد زیادی بر خورد می کنیم که تخصصی در حوضه فعالتیشون ندارن و با اکتفا به دانستن چند نکته گستاخانه وارد مذاکره و قرارداد با کار فرما میشن. مثال عملی این مدعی استفاده بیش از حد آزادکارهای ایرانی شاغل در حوضه وب از برنامه های متن باز هست که…

این اون چیزی نیست که مد نظر ماست بیشتر بخوانید »

ای وای، باید هرچه زودتر شلوارم رو بپوشم!

یکی از مزایایی که آزاد کاری و بالاخص کار در خونه داره این هست که شما مجبور نیستید هر روز لباس های رسمی و بعضا غیر راحت بپوشین. میتونین با یک پیجامه یا همون لباسی که توی خونه باهاش راحت ترین بشینین و کارتون رو انجام بدین. خیلی راحت و آسوده میتونین لم بدین و به کارتون تمرکز کنین.

اما این یه طرف قضیه هست و مواقعی پیش میاد که این راحتی کمی باعث حالگیری میشه. شایع ترین نوع از این دست حالگیری ها وقتی هست که شما باید میزبان کسی باشید و ملاقاتش کنید. بدتر از اون این هست که این ملاقات کاری هم باشه و شما بخواین با زیر شلواری به ملاقات مشتری برین! اما جای تعجب نداره. این اتفاق واقعی هست و حتی برای خود من هم بارها پیش اومده. حتی همین الان که دارم برای شما می نویسم در حدود 45 دقیقه دیگه میزبان یک شاگرد خصوصی خواهم بود که باید حواسم باشه که به موقع لباس مناسبی بپوشم.

کامیک استریپی هم که امروز انتخاب کردم گویای همین مطلب هست. در بخش اول آزاد کار رو می بینیم که با خوشحالی و فراق بال داره از طرف مقابلش دعوت میکنه که بیاد پیشش. چند دقیقه ای میگذره و آزاد کار ما با پنجول های گربه خونگیش یهو حواسش به بندش و اینکه لباس مناسبی تنش نیست جلب میشه و با عجله و فریاد زنان میره که لباسی مناسب بپوشه.

پس اگه آزاد کار فراموشکاری هستین توصیه میکنم که توی خونه همیشه یه لباس مناسب بپوشین، مثلا کت و شلوار بپوشین ( lol).

ای وای، باید هرچه زودتر شلوارم رو بپوشم! بیشتر بخوانید »

قول میدم که دیگه کارجدیدی رو قبول نکنم!

این جمله ای هست که ممکن هست خیلی از آزاد کار ها از جمله خود من بارها به زبون آورده باشن. به دلیل حاشیه امنیت پایینی که بعضی اوقات از لحاظ داشتن مشتری و درآمد زایی گریبان آزاد کار ها رو می گیره، همیشه ترسی توی دل اونها هست که مبادا سفارش کاری جدیدی از جانب مشتری سر نرسه و با مشکلات مالی مواجه بشم. در واقع اکثر آزاد کارها برخلاف مدل های سنتی که در اون افراد از حقوق و مزایای ثابتی برخوردار هستند، نمی تونن اطمینان خاطری بابت کسب در آمد داشته باشن که همین امر برای اون ها استرس زا میشه و باعث میشه که همیشه تشنه دریافت سفارشی جدید باشن. همه آزاد کارها روزهایی رو تجربه کردن که هیچ سفارش قابل توجهی دریافت نکردن و در حسرتش موندن و پیش خودشون روزهای پررونقی رو تجسم کردن. اما دیری نمیگذره که یه دفعه سیل سفارشات از این ور و اون ور سرازیر میشه و آزادکار رو بر سر چند راهی قرار میده. خاطره تلخ گذشته و ترس از آینده باعث میشه که آزاد کار چند سفارش کار رو با هم قبول کنه و فشار مضاعفی رو بر دوش خودش چه از لحاظ روحی و چه از لحاظ جسمی تحمیل کنه که خود من بارها برام این حالت پیش اومده. البته چنین عواملی نباید باعث بشه که روحیه آزاد کاری از بین بره. چرا که نقاط قوت بسیاری هم در این حوضه نهفته هست که به مرور اون ها رو هم مطرح خواهم کرد.

داستان امروز کامیک استریپ ما هم درباره همین موضوع هست و قصد داره تا پریشان حالی آزادکارها رو در چنین حالاتی به تصویر بکشه. همون طور که مشخص هست در تصویر ابتدایی یک آزاد کار رو می بینیم که در حال گلایه کردن از شرایط هست و میگه “من دیگه نمیتونم پروژه های بیشتری رو قبول کنم. داغون شدم” . در قسمت بعدی دختری که مخاطب اون هست به اون متذکر میشه که ” تو قبلا هم این حرف رو زدی” و با کنایه ازش می پرسه که “امروز چند تا کار جدید گرفتی؟”

در نهایت در بخش آخر فرد آزاد کار با بی حوصلگی و خستگی میگه ” امروز سه تا کار جدید گرفتم، اما بعد از این قول میدم که دیگه کار جدیدی رو قبول نکنم” . این گفته که برای دختره تکراری و نخ نما شده اون ( دختره ) رو مجبور میکنه تا از سر دلسوزی هم که شده به آزاد کار بگه که “مجبورت میکنم کمی استراحت کنی…”

قول میدم که دیگه کارجدیدی رو قبول نکنم! بیشتر بخوانید »

Freelancer یا آزادکار یا چی؟

یکی از دغدغه های من، فعالیت در حوضه Freelancing و پیگیری مسائل مربوطش هست . به همین دلیل همیشه مایل بودم تا در این باب هم چیزهایی بنویسم. اما قبل از هر چیز باید بگم که توی معادل یابی و ترجمه این عبارت به فارسی مشکل داشتم و زمانی رو هم برای جستجو اختصاص دادم که نتیجه قابل توجهی دست گیرم نشد. اگر سری به واژه نامه های انگلیسی به فارسی بزنیم با چنین ترجمه ای برای عبارت Freelance یا Free Lance مواجه میشیم:

كار كردن بدون وابستگي بحزب يا جماعتي ، مفرد كار كردن ، نويسنده غير وابسته

ترجمه بالا تا حدودی منظور و مفهوم این عبارت رو مشخص می کنه. اما به اعتقاد من باید براش یه معادل فارسی که توی دهن به راحتی بچرخه پیدا کرد تابه راحتی بین فارسی زبان ها ازش استفاده بشه. چیزی که توی این چند وقت اخیر به عنوان معادل فارسی دائم به ذهن من میاد عبارت ” آزاد کار ” هست. به نظر من این عبارت بار کنندگی کار ( فاعلی) لازم به همراه کلمات کلیدی لازم رو در خودش داره. به همین دلیل تا زمانی که با عبارتی بهتر مواجه بشم از آزادکار به عنوان معادل Freelancer استفاده خواهم کرد. از دوستان هم صمیمانه درخواست میکنم که در این مورد اگر نظر دارن حتما بیان کنند تا در موردش به گفتگو بنشینیم.

اگر بخوایم بیشتر در این باب صحبت کنیم باید گفت که یه فرد آزاد کار به کسی اطلاق میشه که تعهد بلند (استخدام) مدتی به کارفرمایی یا شرکتی نداره. ریشه این عبارت بر می گرده به یک رمان عاشقانه از سر والتر اسکات به نام آیوانهو که فیلمی هم در موردش ساخته شده و از شبکه صدا سیمای ایران هم چند باری پخش شده. در اون رمان Freelance به کسی اطلاق می شده که به صورت مزدور فعالیت می کرده و وابستگی خاصی به جناحی نداشته و در حقیقت هر زمان در استخدام کسی به سر می برده. همین رویکرد باعث شد تا از اون زمان این عبارت به صورت صفت یا فعل در بیاد و در گفتگو ها و متون به کار گرفته بشه. این روند تا به امروز ادامه پیدا کرده و در شاخه های متعددی از قبیل کامپیوتر، روزنامه نگاری، نویسندگی و … شاهد جنبش هایی قابل توجه هستیم. با این توصیف شاخه ای که تمرکز بنده بیشتر پیرامون اون خواهد بود آزادکاری در حوضه کامپیوتر هست. البته باید متذکر بشم که بسیاری از موارد حاکم بر حوضه آزاد کاری سوای شاخه ای که درش فعالیت میشه مشابه هم هستند.

این روزها بیشتر افراد آزادکار در حوضه کامپیوتر مشغول به کار هستن و یکی از دلایل عمده اون هم آزادی ها و مزایایی هست که کامپیوترهای شخصی در سال های اخیر برای افراد به ارمغان آوردند. این روزها با پیشرفت تکنولوژی ظهور کسب کارهای متعدد و رشد کارآفرینی خصوصا در زمینه IT موجبات ظهور آزادکاران بیش از پیش فراهم شده که در جای خودش بسیار قابل تامل و بحث هست که من قصد ندارم در این نوشتار بهش بپردازم. در حقیقت من میخام از این پس مشاهدات و نظریات خودم رو در این حوضه مطرح کنم تا هم بابی بشه برای سایر علاقه مندان فارسی زبان و هم اینکه فرصتی پدید بیاد تا موشکافانه تر به این مسئله نگاه کنیم. در همین راستا علاوه بر تجربیات شخصی منابع خوبی هم به زبان انگلیسی وجود داره به صورت تخصصی به این مقوله می پردازن.

Freelancer یا آزادکار یا چی؟ بیشتر بخوانید »