کسب و کار

نشونشون میدم با کی طرفن

یکی از مقوله های بسیار مهم در حوضه IT بحث امنیت هست که هر مدیر IT و هر دست اندرکار IT باید به اندازه کافی به این مقوله توجه داشته باشه. بدین منظور اگر سری به منابع آموزشی و کتاب های حوضه امنیت بزنین با این توصیه روبرو خواهید شد که یک سری از حملات و مشکلات امنیتی ناشی از سوء رفتار کارمندان و پرسنل داخلی شرکت هست. خصوصا اگر اشخاص یاد شده از شرکت اخراج شده باشند و یا با دلخوری شرکت رو ترک کرده باشند. بدین ترتیب بهانه ای برای انتقام جویی در دست دارن تا بتونن دلخوری خودشون رو به نحوی نشون بدن و عقده گشایی کنن.

(تلق تلوق…) ماجرای این دفعه ما برای آزاد کار ما مستقیما اتفاق نیفتاده. این بار آزادکار ما با دوستش همراه شده که دارن با همدیگه در مورد کارشون صحبت میکنن. در همین حین آزادکار از دوستش میپرسه که “آخر از اون شغل برنامه نویسی که ازش بدت میومد خارج شدی یا نه؟”. دوستش هم در پاسخ با کمی عصبانیت میگه آره. (تلق تلوق…) در ادامه دوستش مطرح میکنه که ” آدم هایی که باهاشون همکار بودن خیلی بد بودن و ساعات کاری هم افتضاح بود، بدتر از همه مکانش بود که نگو و نپرس…یه چیزی شبیه کابوس بود برام”.(تلق تلوق…)

آزاد کار ما هم که از شنیدن این حرف ها متعجب میشه از دوستش میپرسه حالا این صدای تلق تلوق چی هست که راه انداختی؟؟

دوستش هم با ژست حق به جانبی که میگیره میگه : “انتقام. من وقتی از اونجا اومدم بیرون کلید Space همه کیبرد ها رو از جاش درآوردم و با خودم آوردم بیرون…”

این حکایت خیلی از افرادی هست که با محلی که قبلا درش کار میکردن مشکل داشتن. این معضل بیشتر توی صنف IT شایع هست. چون به نسبت خرابکاری توش راحت تر هست. من خودم به شخصه با افراد زیادی برخورد کردم که به نوعی میخاستن دغ دلشون رو با این کار ها خالی کنن. حتی خود من هم بعضی اوقات به همچین فکرایی فرو می رفتم.(تلق تلوق…).

نشونشون میدم با کی طرفن بیشتر بخوانید »

نمیشه با ما ارزون تر حساب کنی؟

یکی از قسمت های سخت یا شایدم آسون برای آزاد کار ها موقعی هست که مورد این پرسش قرار می گیرند که هزینه فلان پروژه چند میشه؟ چون همیشه ملاک و معیار مناسبی برای قیمت دهی در دسترس نیست بعضی اوقات قیمت دهی سخت میشه. ولی به هر حال آزادکار بر حسب تجربه، عرف بازار، درصد سنگینی و تخصصی بودن کار و سایر ملاک های قیمت دهی که در این نوشته مجالی براش نیست به یک قیمت می رسه و اون رو به کار فرما اعلام میکنه. مشکل درست در همین جا شروع میشه که قیمت از نظر کارفرما مناسب نیست و شروع به چونه زدن میکنه. بدین ترتیب کشمکشی مودبانه ( ! ) بین آزاد کار و کارفرما به وجود میاد که ممکن هست به نتایج خوبی منجر نشه. در ادامه سعی دارم تا از زوایایی متفاوت این مقوله رو ارزیابی کنم.

یک آزاد کار باید دلایل و فاکتور های متقاعد کننده ای برای قیمت دهی در نظر داشته تا به هنگام مذاکره به خوبی بتونه از عهده گفته هاش و ادعاش بر بیاد. علاوه بر این آزاد کار باید منصف باشه وکار فرما رو مثل یه کیسه پول و یا ابله فرض نکنه. بر این اساس وقتی آزادکار قیمتی رو به عنوان دستمزد اعلام میکنه باید پاش وایسه و کوتاه نیاد، چرا که قیمتش رو بر مبنای فاکتورهای مستدل اعلام کرده.با این حال بعضی اوقات کارفرما در مواجه با قیمت اظهار شده از جانب آزاد کار ابراز نارضایتی میکنه و به هر نحوی که شده سعی میکنه تا قیمت رو پایین ببره. این مورد دست مایه حکایت این بار آزادکار ماست!

سر و کله ی یه کارفرما پیدا شده و از آزاد کار ما میخواد که براش یه چیزی تو مایه های تراکت یا بروشور طراحی کنه. آزاد کار ما هم در میاد و دستمزد طراحی رو مبلغ منصفانه 50 دلار اعلام میکنه که به ذائقه کارفرما خوش نمیاد و کار فرما در پاسخ بیان میکنه که پرداختن 50 دلار در توان ما نیست! آیا امکان داره که طرحی ساده تر و با هزینه ای کمتر برای ما در بیارین؟ آزاد کار با شنیدن چنین پاسخی از جانب کارفرما در حالی که پوزخند معنا داری میزنه (و در کسری از ثانیه تجارب قبلیش به ذهنش میاد) با طعنه جواب میده که ” چطوره توی طرح از رنگ و حروف C H E A P (طعنه و کنایه از ارزونی) استفاده نکنم؟”

این حکایت، حکایت خیلی از آزادکار ها هست. شما با توجه به فاکتورهایی یه قیمت واقعا منصفانه و حداقلی رو پیشنهاد دادین که یهو در کمال ناباوری با تقاضای تخفیف از جانب کارفرما مواجه میشن که اتفاقی در حد انفجار آتشفشان ممکن هست درون شما رخ بده. در حقیقت در چنین مواقعی من پیشنهاد می کنم که خونسردی خودتون رو حفظ کنین و در عین حال قاطعانه پاسخ کارفرما رو بدین. اگر متقاعد نشد محترمانه مذاکره رو خاتمه بدین. به خودتون اعتماد داشته باشین. چون شما قیمت منطقی رو اعلام کردین.

نمیشه با ما ارزون تر حساب کنی؟ بیشتر بخوانید »

این اون چیزی نیست که مد نظر ماست

مطمئنا برای همه ما پیش اومده که نتیجه کارهامون بعضی اوقات طرف مقابل و خصوصا کارفرما رو راضی و متقاعد نکرده باشه. خب در نگاه اول ممکن این مورد طبیعی به نظر بیاد و با خودمون بگیم که این حق کارفرما هست که به نتیجه مطلوبش دست پیدا کنه. اما چند دقیقه بعد به این فکر فرو میریم که:

من که با توجه به در نظر گرفتن همه نکات و شرایط این مورد رو انجام دادم، اشکال کار کجاست؟

خب در حقیقت بعضی اوقات شما کار خودتون رو خوب انجام دادین و این کارفرما هست که بیش از حد متوقع هست و به قولی ملا نقطه میشه. بد تر از اون حالتی هست که شما با یک کارفرمای بعضا نا آگاه مواجه میشین و باید ساعت ها باهاش چونه بزنین که مثل یه کابوس می مونه. در ماجرای این بار ما آقای آزاد کار با همچین شرایطی مواجه میشه. در ابتدا یکی از افراد شرکت کارفرما، آزاد کار رو مورد بازخواست قرار میده که این طرح بر روی نمایشگر من به اون رنگی نیست که من ( یا ما ) مد نظر داشتیم ( این از همون ایراد ملا نقطه ای که کارفرما ها رو باید به زوایای کار واقف کرد هست) . کابوس به اینجا ختم نمیشه و به آزادکار گفته میشه که این طرح شما باید مورد تایید کل کمیته قرار بگیره. همون طور که مشخص هست کمیته از افراد زیادی و با سلایق مختلف تشکیل شده که ممکن ده ها ایراد سلیقه ای رو به همراه خودش داشته باشه و این کار رو خیلی سخت میکنه.

در خاتمه کار هم آزاد کار با دلخوری به خودش میگه که همه تصاویر از اینترنت گرفته شده که جمله ای معنی دار هست. از این جمله میشه چند تعبیر کرد که یکی از اون ها نگرانی بابت دست به کار شدن مجدد و کشیدن طرح از نو هست. چرا که عناصر طرح کنونی همگی از اینترنت دریافت شده و آزاد کار نقشی در کشیدن تک تک عناصر نداشته و بدین ترتیب کار سخت تر میشه و باید از نو به همه چیز فکر کرد. این اتفاق این روزها خیلی شایع هست و مچ خیلی از آزاد کارا حین کار چه خود آگاه یا نا خودآگاه گرفته میشه که براشون دردناک میشه.

بر اساس تجربه موردی که کمک میکنه در خاتمه کار چنین حالت هایی کمتر پیش بیاد این هست که در ابتدای کار قراردادی رئ منعقد کنیم که تمام خواسته ها و جزئیات به طور کامل مطرح شده باشه تا در خاتمه کار مقیاسی کتبی و مستند برای ارزیابی کار وجود داشته باشه. درس دیگه ای که به نظر من میشه از این داستان گرفت این هست که هر کسی باید سر جای خودش باشه و زیر بار اعهدی بره که بتونه کاملا از پسش بر بیاد. نه اینکه زر و برق کار و طمع دستمزد ما رو متقاعد به انجام کاری که درش توانمند نیستیم وا داره. متاسفانه این روزا و خصوصا توی حوضه کامپیوتر به واسطه منابع رایگان و عظیمی که در دسترس هست با آزاد کار ها و افراد زیادی بر خورد می کنیم که تخصصی در حوضه فعالتیشون ندارن و با اکتفا به دانستن چند نکته گستاخانه وارد مذاکره و قرارداد با کار فرما میشن. مثال عملی این مدعی استفاده بیش از حد آزادکارهای ایرانی شاغل در حوضه وب از برنامه های متن باز هست که…

این اون چیزی نیست که مد نظر ماست بیشتر بخوانید »

Freelancer یا آزادکار یا چی؟

یکی از دغدغه های من، فعالیت در حوضه Freelancing و پیگیری مسائل مربوطش هست . به همین دلیل همیشه مایل بودم تا در این باب هم چیزهایی بنویسم. اما قبل از هر چیز باید بگم که توی معادل یابی و ترجمه این عبارت به فارسی مشکل داشتم و زمانی رو هم برای جستجو اختصاص دادم که نتیجه قابل توجهی دست گیرم نشد. اگر سری به واژه نامه های انگلیسی به فارسی بزنیم با چنین ترجمه ای برای عبارت Freelance یا Free Lance مواجه میشیم:

كار كردن بدون وابستگي بحزب يا جماعتي ، مفرد كار كردن ، نويسنده غير وابسته

ترجمه بالا تا حدودی منظور و مفهوم این عبارت رو مشخص می کنه. اما به اعتقاد من باید براش یه معادل فارسی که توی دهن به راحتی بچرخه پیدا کرد تابه راحتی بین فارسی زبان ها ازش استفاده بشه. چیزی که توی این چند وقت اخیر به عنوان معادل فارسی دائم به ذهن من میاد عبارت ” آزاد کار ” هست. به نظر من این عبارت بار کنندگی کار ( فاعلی) لازم به همراه کلمات کلیدی لازم رو در خودش داره. به همین دلیل تا زمانی که با عبارتی بهتر مواجه بشم از آزادکار به عنوان معادل Freelancer استفاده خواهم کرد. از دوستان هم صمیمانه درخواست میکنم که در این مورد اگر نظر دارن حتما بیان کنند تا در موردش به گفتگو بنشینیم.

اگر بخوایم بیشتر در این باب صحبت کنیم باید گفت که یه فرد آزاد کار به کسی اطلاق میشه که تعهد بلند (استخدام) مدتی به کارفرمایی یا شرکتی نداره. ریشه این عبارت بر می گرده به یک رمان عاشقانه از سر والتر اسکات به نام آیوانهو که فیلمی هم در موردش ساخته شده و از شبکه صدا سیمای ایران هم چند باری پخش شده. در اون رمان Freelance به کسی اطلاق می شده که به صورت مزدور فعالیت می کرده و وابستگی خاصی به جناحی نداشته و در حقیقت هر زمان در استخدام کسی به سر می برده. همین رویکرد باعث شد تا از اون زمان این عبارت به صورت صفت یا فعل در بیاد و در گفتگو ها و متون به کار گرفته بشه. این روند تا به امروز ادامه پیدا کرده و در شاخه های متعددی از قبیل کامپیوتر، روزنامه نگاری، نویسندگی و … شاهد جنبش هایی قابل توجه هستیم. با این توصیف شاخه ای که تمرکز بنده بیشتر پیرامون اون خواهد بود آزادکاری در حوضه کامپیوتر هست. البته باید متذکر بشم که بسیاری از موارد حاکم بر حوضه آزاد کاری سوای شاخه ای که درش فعالیت میشه مشابه هم هستند.

این روزها بیشتر افراد آزادکار در حوضه کامپیوتر مشغول به کار هستن و یکی از دلایل عمده اون هم آزادی ها و مزایایی هست که کامپیوترهای شخصی در سال های اخیر برای افراد به ارمغان آوردند. این روزها با پیشرفت تکنولوژی ظهور کسب کارهای متعدد و رشد کارآفرینی خصوصا در زمینه IT موجبات ظهور آزادکاران بیش از پیش فراهم شده که در جای خودش بسیار قابل تامل و بحث هست که من قصد ندارم در این نوشتار بهش بپردازم. در حقیقت من میخام از این پس مشاهدات و نظریات خودم رو در این حوضه مطرح کنم تا هم بابی بشه برای سایر علاقه مندان فارسی زبان و هم اینکه فرصتی پدید بیاد تا موشکافانه تر به این مسئله نگاه کنیم. در همین راستا علاوه بر تجربیات شخصی منابع خوبی هم به زبان انگلیسی وجود داره به صورت تخصصی به این مقوله می پردازن.

Freelancer یا آزادکار یا چی؟ بیشتر بخوانید »

فرصت هایی که از دست می روند…

من از دلالی هیچ چیز نمی دونم و خوشم هم نمیاد ازش. توی جامعه ای زندگی می کنم که واسطه گری حتی توی گپ دوستانه یه بچه یازده ساله با دوستش نمودار هست. هر جا میری صحبت از زمین و مسکن و طلا و بنزین هست. ادم وقتی توی همچین جامعه ای بزرگ بشه خیلی زجر می کشه. مخصوصا اگر ایده آل گرا باشه و به جاهای دیگه دنیا سرکی کشیده باشه. همه این ها رو گفتم تا مرثیه تکراری منزوی بودن صنعت IT رو درایران و از دیدگاه خودم در جملاتی به تصویر بکشم.

اگر سری به لیست برترین های صنعت که هر ساله توسط مجله های معتبر از جمله بیزینس ویک منتشر میشه زده باشید و یا بزنید با تعدد شرکت های IT محوری مواجه خواهید شد که دهه اخیردر صدر لیست جا خوش کرده اند. شرکت هایی همچون IBM, Apple و… که پتانسیل های بالای این شاخه رو به خوبی یاد آور می شن. اما اگر نگاهی به داخل کشور و وضعیت اسفبار این صنعت بیندازیم کاری جز تاسف خوردن نمی تونیم بکنیم. خصوصا اینکه طی یکی دو سال اخیر زخم های زیادی بر پیکره IT کشور که خود به اندازه کافی مشکل دار بود وارد شده. از بلا تکلیفی طرح تکفا گرفته تا مظلوم واقع شدن آن در تخصیص بودجه از جانب دولت. همین معضلاتی که در سطح کلان شکل می گیره باعث میشه تا در سطح خرد مشکلات دو چندان بشه و فعالان این حوضه مدام از جریان جهانی عقب بمونن.

یکی از محاسن IT و شغل هایی که با محوریت اون ایجاد میشه تجارت الکترونیک هست. از مدل ساده اون که وبلاگ نویسی و فروش یه محصول هست گرفته تا پرتال هایی غول پیکر مثل یاهو که هر کدام مدل های در آمد زایی خودشون رو دارن. این بازه وسیع باعث میشه تا هر کسی و در هر سطحی به خودش جرات بده تا وارد این تجارت بشه و برای خودش سودی دست و پا کنه. خصوصا اینکه این روزها کار آفرین ها و کار آفرینی های زیادی با محوریت آی تی در سراسر جهان ظهور می کنند و یکی پس از دیگری از پتانسیل های بالای این حوضه بهره می برن. اما فکر می کنید دقیقا چی باعث رشد و شکوفایی کسب و کار های این حوضه شده و چرا این مدل هنوز در ایران جایی در خور توجه و شایسته پیدا نکرده؟ در ادامه در پاراگراف های بعدی سعی خواهم کرد به این پرسش پاز دیدگاه خودم پاسخ بدم.

فرصت هایی که از دست می روند… بیشتر بخوانید »