عمومی

چند نکته با هم

خیلی وقت بود که ننوشته بودم. انبار با چند تا قصه برگشتم که هر کدوم رو خلاصه شرح میدم. خیلی مهم هست که به این ریزه کاری هایی که توی کار خصوصا برای آزاد کار ها پیش میاد توجه کافی داشته باشیم. اگر این کار رو کنیم پله های حرفه ای شدن رو یکی یکی بالا رفتیم.

باورم نمیشه همچین مشتری ای تو پستم خورده باشه!

همیشه ما عادت داریم از مشتری ها گلایه کنیم که دستمزد کافی نداد و فلان و بهمان. اما مسلما مشتری های فهیم و سازگار حتما توی پست ما خوردن و بعضا باعث تعجب ما شدن. به این صورت که همه چیز رو به جا و بر اساس سلیقه ما انجام میدن از پرداخت پیش پرداخت گرفته تا برنامه زمانبندی. اما همین سازگاری کمی دلهره آور میشه که نکنه مثلا من به خوبی از پس کار بر نیام، نکنه یهویی یه اتفاقی بیفته و خلاصه یه درصد از وقتمون رو در این افکار غوطه ور هستیم. داستان این یارو رفیق آزاد کار ما هم امروز توی کافی شاپ حول و حوش همین قضیه است که داره با دوستش مطرح می کنه و کف رفیقش بریده.

dreamclient

من روز های اول کار با همچین مشتری های برخورد داشتم  و یکی دوبار نتونستم از پس کار به خوبی بر بیام و یکی از دلایلش هم وارد شدن استرس و دلهره بیش از حد بود. بهتره در چنین مواقعی کاملا واقع بین باشین و با در نظر گرفتن توانایی هاتون یه برنامه زمانبندی تدوین کنید و کار رو بر اساس اون صورت بدین باور کنید همین کلمات کلیشه ای ساده مثل برنامه ریزی که گفتم معجزه میکنه. همه ما به دنبال معجون موفقیت هستیم غافل از این که همش جلو رومون هست.

***

آی خدا چقدر دلم لک زده برای کار توی یه شرکت…

یکی از معایب کار کردن توی خونه دور بودن از محیط های اجتماعی هست که در بلند مدت روی اعصاب آدم راه میره. تصور کنید که شما هر روز از خواب بلند میشید و مسیر دفتر کارتون به اتاق کارتون منتهی میشه که در بلند مدت آدم رو کمی افسرده و دلتنگ میکنه و خلاصه محیط خیلی تکراری میشه. همین عامل باعث شده تا آقای آزاد کار هوای این به سرش بزنه که یه مدت بره و توی یه شرکت و به صورت سنتی و تیمی در کنار دیگران کار کنه. رییس شرکت هم که میدونه این آزاد کار ما فرهنگ آزاد کاری روش حاکم هست بهش اخطار میده (این رو با صدای رییس توی ذهنتون تجسم کنید) “آره جونم یه نصیحت دوستانه می کنم و اونم اینکه از گذشت و گذار بی مورد توی وب و گوش دادن به موسیقی و خلاصه این کارا پرهیز کنی”.

office

اما باور کنید کمی سخت هست که به راحتی از شرایط آزاد کاری به مدل سنتی و استخدامی و کار در شرکت عادت کنید. من تجربه همچین موردی رو داشتم. بعضی موقع ها اون قدر اوضاع برام سخت میشد که فکر می کردم همه اجسام توی اتاق دارن من رو از پا در میارن و بیشتر همش حواسم به اوضاع دور و برم بود تا کارم. میدونین دلیلش چیه ؟ چون محیط کاری منزل خیلی متفاوت هست. باید همیشه این رو مد نظر داشته باشید که اگر برای شروع فعالیت کار در منزل رو انتخاب کردید افراط و تفریط نکنید و سعی کنید حول و حوش تعادل پیش برید. هیچ وقت نمی تونین مطمئن باشید که همیشه در خونه کار خواهید کرد و ممکن حالتی پیش بیاد که سر از یه شرکت در بیارید. خاطرم هست که یکی از دوستان برای دوری جستن از عادت های بد کار در منزل صبح که میخاست کارش رو شروع کنه ، قبلش لباس رسمی کار می پوشید و می نشست کارش رو می کرد! شما چیکار می کردید؟

چند نکته با هم بیشتر بخوانید »

وای چه حالی می کنم من!

مسلما توی هر محیطی هر چقدر هم بهره بری زیاد باشه اوقاتی پیش میاد که بهش می گن اوقات بیکاری یا فراغت. حتی توی گوگل به اون گندگی و شلوغی هم اوقات بیکاری و زمان های مشابه برای تر و تازه شدن وجود داره. حالا بسته به امکانات رفاهی، شرایط و افرافیان حاضر هر کارمند و پرسنلی به نوعی خودش رو باید سرگرم کنه تا زمان سپری بشه. یکی میره گپ میزنه، یکی میره توی اینترنت، یکی پشتک وارو میزنه و یکی هم از فرط بیکاری خوابش می بره.

بدون استثنا همچین شرایطی هم ممکن هست برای آزاد کارهایی که در منزل کار می کنند پیش بیاد با این تفاوت که وسایل سرگرم کننده زیادی از کنسول های بازی تا شستن ظرف ها دور و بر آزاد کار هست تا بتونه خودش رو سرگرم کنه. مثل دوست آزاد کار ما که داره با کنسول بازیش بازی می کنه و کلی کیفور شده. اون طرف تر هم محمود آقا همسایه این آزاد کار ما سر کار از فرط بیکاری خوابش برده که باید زنگ بزنن آتش نشانی بیاد تا بیدار بشه.

یکی دیگه از مزایای آزاد کاری همین آزادی عمل و تنوع ها هست که می تونه خیلی دلپسب باشه. اما از طرفی هم می تونه مانع انجام کار در زمان مشخص شده بشه و در کل باعث بی نظمی و بی قیدی بشه که خوب نیست.

وای چه حالی می کنم من! بیشتر بخوانید »

انفجار اطلاعاتی علت عمده سوء تفاهمها در وبلاگشهر است

جرقه این مطلب را نوشته امین تحت عنوان “وبلاگشهر مدرن فکر میکنه کیه؟!” زد. مطلب امین به گمان من حرف دل اکثریت ساکنین وبلاگشهر است. متاسفانه واقعیت اینست که سوء تفاهم، ریشه های عمیقی در میان ما دارد که گاه زندگی را در این جامعه مجازی طاقت فرسا میکند. مطلب من گرجه دقیقاً پاسخ به امین نیست اما تا حدود زیادی به آن مزتبط هم هست. امیدوارم این مطلب چنان روشنگر باشد که کمی زندگیمان را قابل تحمل تر کند.

هر روز بیش از 130 هزار وب سایت (منبع) و هزاران وبلاگ جدید پا به عرصه وجود میگذارد. هر ساله 60 درصد به حجم کلاطلاعات دیجیتالی دنیا اضافه میشود (منبع).

2008-09-06_222751

ادامه این مطلب خواندنی را در اینجا بخوانید.

انفجار اطلاعاتی علت عمده سوء تفاهمها در وبلاگشهر است بیشتر بخوانید »

دمت گرم، قول میدم بیشتر از نیم ساعت وقتت رو نگیره

دوباره سر و کله این آزاد کار ما هم با ماجراهاش پیدا شد. این بار هم مثل اینکه پریشون به نظر میاد و باید دید که چه اتفاقی افتاده. البته من میدونم چی شده اما میخام برای شما تعریف کنم. قضیه از این قرار هست که یکی از رفقای آزادکار بهش تلفن میکنه و ازش درخواست کمک در زمینه طراحی یه موردی میکنه و قول میده که این کار وقت چندانی از آزادکار نخواهد گرفت. آزاد کار هم برای محکم کاری به دوستش میگه که کلی کار سرم ریخته و فرصت زیادی ندارم، حواست باشه که کارت زیاد طول نکشه. باشه؟ -باشه.

دو ماه از این قضیه میگذره و هنوز این آزاد کار ما درگیر کار اون دوستش هست و انگار که کار تمومی نداره. معرفت رو خدایی حال میکنین؟

گذشته از معرفت و دنیای رفاقت در چنین مواردی به اعتقاد من باید حساب و کتاب بیشتری به خرج داد. ماهیت آزاد کاری برای دیگران اینطور به نظر میاد که آزاد کار همیشه فرصت داره و اگر شما در خونه کار کنید و به دوستتون بگین که ” هی متاسفم که نمیتونم…”، اون دوست شما هم ممکن هست پیش خودش بگه مگه این چیکار میکنه که هی میگه گرفتارم؟!

از این دست موارد زیاد پیش میاد برای آزادکار ها، خصوصا اون دسته ای که در حوضه IT مشغول هستن. راه حل این مشکل به اعتقاد من گفتگوی صادقانه و “جنگ اول به از صلح آخر هست” که میتونه تا حدود زیادی زمینه ساز حل مشکل بشه. باید با دوستتون صادق باشین و شرایطتتون رو براش به تصویر بکشید و ازش درخواست کنید که خودش رو جای شما قرار بده. البته قبول دارم که در دنیای دوستی و رفاقت بعضی موقع ها خیلی سخت هست که رک حرفی رو زد و روی کسی رو زمین انداخت. اگر جز دسته دوستان آخر مرام هستین و درگیر خرواری از کار ها هستید باید بگم که قبول کردن کار خارج از برنامه دوستتون در صورتی که نتونین مدیریتش کنید ضررهای بیشتری رو به شما وارد خواهد کرد تا اینکه از اول دوستانه و صادقانه درخواست دوستتون رو رد کنید. بعضی موقع ها دوست شما ممکن هست که با شنیدن پاسخ منفی شما تصور کنه که شما سر مسائل مادی مشکل دارین و یا مایل هستید که پولی رو از دوستتون بابت کار طلب کنید که توصیه میکنم قبل از بروز هرگونه پیشداوری خودتون پیش دستی کنید و احساسستون رو صادقانه بیان کنید. چون اون هم به احتمال زیاد از حاصل کار شما در یک کار سودآور برای خودش استفاده خواهد کرد.

دمت گرم، قول میدم بیشتر از نیم ساعت وقتت رو نگیره بیشتر بخوانید »

تجربه های بازاری – شماره ۱

بازار کار وب  و مولتی مدیا و به طور کل کامپیوتر همیشه تابع قوانین نا نوشته ای است که به عوامل مختلفی نظیر مشتری ، سطح فرهنگ جامعه ، نوع خدمات ارائه شده توسط شما و …. بستگی دارد و ماندن در این بازار در برخی موارد برای حتی شرکت های بزرگ هم ممکن نیست ولی فعلا من به همراه دوست عزیزم حدود ۷ سالی هست که در این بازار ماندنی شدیم و به مرور زمان نیز رشد کردیم . البته قبول دارم که در بسیاری از موارد نکات بزرگ تجاری را به صورت تجربی به دست آوردیم و گاها با ضرر های مالی بسیار زیاد مواجه شدیم . ولی مفید بودند که از این پس برخی از آن ها برایتان شرح می دهم . البته در نوشتن این تجربه های بازاری سعی می کنم از برخی تجربه های جهانی نیز کمک بگیرم . شاید اگر آنلاین استودیو یک پست معتبر و طلایی داشته باشد این پست های بازاری باشد .

خوب شروع می کنیم .

::۱/در طول پیاده سازی پروژه ،غیر قابل دسترس نشوید

یکی از بهترین راه ها برای ارائه یک تجربه عالی به مشتری خود ،این است که مطمئن شوید که با او در تماس هستید. همین احساس اینکه شما نزدیک او هستید در قدم اول برایش کافیست تا به شما اعتماد کند .
برای مثال،برای هر قدم از کار اطلاعات جدیدی را به مشتری خود تزریق کنید.شما دو روش را می توانید در پیش گیرید.یکی اینکه به شدت درگیر کارهای پشت صحنه و پیاده سازی پروژه شوید به طوری که مشتری هیچ درکی از نحوه کار شما نداشته باشد و اصلا نداند چه اتفاقی در حال رخ دادن است . یا اینکه به مشتری اجازه دهید که متوجه شود شما در حال انجام چه کاری هستید که در این صورت آنها به دلیل اینکه پول خود را در ازای کیفیت دلخواهشان خرج کرده اند ، اطمینان حاصل خواهند کرد و از شما به خاطر وقتی که برای صحبت به آن ها اختصاص داده اید، تشکر خواهند کرد. در بسیاری از مواقع این ارتباط می تواند به درک متقابل طرفین از هم منجر شود تا دوطرف هم به لحاظ مالی و هم به لحاظ کیفی بسیار به هم نزدیک شوند.

پس نامرئی نباشید و با مشتریان خود صحبت کنید. برای خواندن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید.

تجربه های بازاری – شماره ۱ بیشتر بخوانید »