قربون سوادت برم، تا در خدمت منی رفیقتم!

حتما همه شما ضرب المثل معروف ” قربون بند کیفتم، تا پول داری رفیقتم” رو شنیدید. این ضرب المثل رو میشه جاهای زیادی تعمیم داد و ازش استفاده معنایی کرد. به عنوان مثال میشه باهاش رفاقت هایی رو که بوی جوراب میده به تصویر کشید و در بوته نقد گذاشت!®

حکایت این دفعه آزاد کار قصه ی ما هم مصداقی از همین ضرب المثل بالاس. اینطور که بعد از سال ها ندیدن رفقا، ناگهان در یک روز بهاری زیبا صدای زنگ گوشیش با نقش بستن یک شماره عجیب و سوال بر انگیز سکوت فضا رو در هم میشکنه! بله، اون طرف خط یکی از به اصطلاح رفقای قدیمی هست که در کمال تعجب بعد از سال ها تماس گرفته و با یک احوالپرسی گرم و پر حرارت صحبت هاش رو به این پرسش ختم میکنه:

…خب تو چطوری، از خودت بگو، خوبی؟

– منم خوبم… شککک…

(هنوز حرف آزاد کار تموم نشده که رفیق میپره وسط و میگه)

= راستی یادمه اون موقع ها برنامه نویسی کار میکردی و خیلی کارت درست بود + (شکلک گذاشتن هندونه زیر بغل و چاخان)

– آره، چطور مگه؟

= هیچی، خانم بنده برای یکی از درسای دانشکدش نیاز داره یه پروژه ای رو در قالب یک برنامه تحویل بده و از اونجایی که فرصت نداره (یعنی بلد نیست و نمی تونه!) گفتم کی بهتر از شما می تونه کمک کنه. (شکلک لبخند رندانه پشت تلفنی)

– آهههههه…

این قصه بارها برای شخص خود بنده و سایر همکارا پیش اومده و هر بار سبب شده تا تجدید نظری بر روی رفاقت ها داشته باشم. بدتر از همه این هست که اشخاص تصور می کنند که آزاد کاری به معنای بیکاری و وقت زیاد هست و اینطور به نظر میاد که همیشه وقت برای پاسخگویی به چنین مشکلات دوستانه ای هست! اما متاسفانه یادشون رفته که خودشون در ساعات اداری و کاری خودشون هر کاری دلشون خواست می کنند و در آخر برج هم حقوق مبارک به جیبشون میره و کسی هم نمیگه چرا این کار رو کردی. اما آزاد کار کوشا باید خود ساخته و خود جوش برای کسب درآمد تلاشی چشمگیر داشته باشه و نمی تونه این چنین که دیگران متصور هستند وقتش و انرژیش رو خیرات کنه. گواه این ادعای من رو می تونین در محیط کارتون و در بین همکاراتون از استقاده تفریحی از اینترنت محل کار گرفته تا وقت ناهار و … پیدا کنید. وای که چقدر روزهای تعطیل بررسی نمودار آماری بازدید کنندگان سایت ها نکته های جالبی رو بیان میکنه!

همیشه در مواجه با چنین رویداد هایی از خودم می پرسم که:

آیا این رفاقت ها ارزش ادامه دادن رو داره یا نه؟

به نظر من و با تجربه ای که کسب کردم این چنین رفاقت هایی ارزش ادامه دادن نداره و بهتر این هست که در زمان مناسب و مقتضی با بیانی صادقانه و با احترام احساس واقعی و اعتراضمون رو به رفتار ناراحت کننده دوستمون اعلام کنیم. بار ها شده که به خاطر تعهدات عالم رفاقت زیر بار مسئولیتی نسبتا سنگین رفتم ( یا رفتیم) و وقت و انرژی زیادی رو صرف نیاز دوستی کردم که نهایتا برای من بیشتر مضر بود تا فرحبخش و روح افزا!

البته باید توجه داشت که ارزش رفاقت ها بیش از حساب های دو دو تا چهار تای امروزی هست و نباید همیشه کمک و همیاری دوستانه خودمون رو مستحق پاسخی مستقیم و سریع از جانب دوستمون بدونیم.سعی کنید کمی صبور باشید و عجولانه قضاوت نکنید. اما اگر صادقانه در مواجهه با خواسته های دوستتون وجدان و احساس شما به شما القا کرد که بوی سو استفاده میاد، از نظر بنده باید حکم بند قبلی رو مرور کنید.

آیا منم در قبال سایرین چنین رفتاری دارم یا متعهد هستم؟

مسلما من و شما هم برامون پیش اومده که چنین رفتاری رو در قبال سایر دوستان پیش بگیریم. چطور وقتی خودمون این کار رو می کنیم از دیگران انتظار داریم این کار رو نکنند؟ پس بهتره قبل از هر قضاوت عجولانه ای در ابتدا رفتار خودمون رو مرور کنیم و درجه رفاقت خودمون رو ارزیابی کنیم. مسلما ارزش رفاقت ها بیش از این حساب و کتاب های کاسب کارانه هست و ما نباید همیشه بر طبل انتقاد و نا رضایتی بکوبیم. اما همون طور که پیرامون خودمون شاهد از هم پاشیدن دوستی ها به دلیل دو دوزه بازی ها هستیم، چنین تعهدات دنیای دوستی نباید باعث متضرر شدن ما بشه.

چه رفتاری مناسب ترین پاسخ برای ابراز اعتراض در چنین مواقعی هست؟

همون طور که در پاسخ سوال اول نوشتم، به نظر من گوش فرا دادن به وجدان و احساس  شخصی در کنار ارزیابی رفتار چنین دوستانی در میان مدت به همراه یک قضاوت بی تعصب بهترین راهکار برای مواجه با چنین مشکلاتی هست. در نهایت وقتی به نتیجه قطعی رسیدیم بهتر هست با بیانی محترمانه و صادقانه اعتراض خودمون رو به گوش دوستمون برسونیم تا روابط بیش از این تیره و تار نشه و به سمت و سوی بهتری حرکت کنه.

6 دیدگاه دربارهٔ «قربون سوادت برم، تا در خدمت منی رفیقتم!»

  1. اگه بتونیم به کسی کمک کنیم مطمئن باش یه روزی هم اون به کارمون میاد.
    این اتفاق بارها برا خودم افتاده
    بدروود…

  2. مطلب بسیار جالبی بود و این مشکلی هست که من هم بارها و بارها باهاش روبرو شدم و واقعا فقط زمان هست که می تونه قضاوت مناسبی در این زمینه بوجود بیاره . البته من خودم به شخصه سعی می کنم بجای اعتراض حتی محترمانه ، نه گفتن محترمانه رو تمرین کنم …

    موفق باشی

  3. واقعیتی هست که بارها اتفاق افتاده و واقعأ ریبا مطرح کردی،ولی این رو بدون وقتی کمک کسی کنیم سر به زنگا جواب خوبیمون رو میبینیم این حرفی که میزنم بهش ایمان دارم و واقعأ آدم انگشت به دهان میمونه 😉 البته باید اینم در نظر بگیری 2 بار از یه جا گزیده نشی.و به نظرم رک بودن از همه چیز بهتره

  4. بازتاب: دروغ هایی که مشتریان می گویند « وبلاگ سیلورکاور

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *