اوم چه خوشمزس…

اهمیت تغذیه این روز ها بر کسی پوشیده نیست و من هم قصد ندارم تا مثل برنامه های تلویزیونی شما رو نصحیت کنم. فقط میخام روایتی کنم از چیزی که بر من و امثال من میگذره. در سده اخیر عمده کارها از حالت فیزیکی به حالت فکری و ساکن در اومده که این میتونه بدی ها و خوبی های خودش رو داشته باشه. همون طور که مثل روز روشن هست عمده آزاد کار ها در محل شخصی و یا منزل خودشون مشغول به کار هستن. این یعنی اینکه یخچال و گنجینه خوراکی ها در تمام ساعات روز به راحتی در اختیار و در دسترسشون هست. همین عامل باعث کمی اختلال در مدل تغذیه ما میشه که میتونه در بلند مدت بد جوری گریبان گیر ما بشه.

ff41

کارهای فکری و مغزی همچون برنامه نویسی انرژی زیادی رو طلب میکنه و ممکن هست در طول روز و در حین کار بارها احساس گرسنگی به سراغ آزاد کار بیاد. همین عامل و فاکتور در دسترس بودن خوراکی ها باعث میشه که هر وقت خواستیم و با طی چند قدم و البته با پی جامه روانه آشپزخونه بشیم و یخچال مبارک رو فتح کنیم. همین اتفاق هم بارها و بارها برای آزاد کار ما هر سال رخ میده و امسال هم علی رغم توصیه ی همسرش مبنی بر ناخنک نزدن به بوقلمون شب عید، باز هم بوقلمون رهسپار شکم مبارک آزاد کار خان ما میشه!

تجربه شخصی من حکایت از این داره که با این روال عادات غذایی شخص در معرض تغییرات نا خوشایندی خواهد بود که ممکن هست باعث اختلالاتی همچون کاهش وزن بشه که اصلا خوب نیست. بهتر این هست که عادات غذایی خصوصا صبحانه و ناهار در موعد مقررش باشه و سعی در بر هم زدنش نداشته باشید. ممکن هست این توصیه خیلی کلیشه ای به نظر بیاد اما در کنارش من شما رو دعوت میکنم به اینکه چند مدت خلاف عادات مقرر رفتار کنید تا ببینید چه بلایی سرتون میاد. بعدش اگر نایی داشتین و انرژی در بدنتون باقی موند بیاین اینجا و نظرتون رو بنویسید!

2 دیدگاه دربارهٔ «اوم چه خوشمزس…»

  1. خوب گشنمون میشه باید بخوریم دیگه . حالا شما برو خوش باش که هر چی هم می خوری اثر نمیکنه . بیچاره ما که یه پرتقال هم رومون اثر میکنه و …

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *