فرصت هایی که از دست می روند…

من از دلالی هیچ چیز نمی دونم و خوشم هم نمیاد ازش. توی جامعه ای زندگی می کنم که واسطه گری حتی توی گپ دوستانه یه بچه یازده ساله با دوستش نمودار هست. هر جا میری صحبت از زمین و مسکن و طلا و بنزین هست. ادم وقتی توی همچین جامعه ای بزرگ بشه خیلی زجر می کشه. مخصوصا اگر ایده آل گرا باشه و به جاهای دیگه دنیا سرکی کشیده باشه. همه این ها رو گفتم تا مرثیه تکراری منزوی بودن صنعت IT رو درایران و از دیدگاه خودم در جملاتی به تصویر بکشم.

اگر سری به لیست برترین های صنعت که هر ساله توسط مجله های معتبر از جمله بیزینس ویک منتشر میشه زده باشید و یا بزنید با تعدد شرکت های IT محوری مواجه خواهید شد که دهه اخیردر صدر لیست جا خوش کرده اند. شرکت هایی همچون IBM, Apple و… که پتانسیل های بالای این شاخه رو به خوبی یاد آور می شن. اما اگر نگاهی به داخل کشور و وضعیت اسفبار این صنعت بیندازیم کاری جز تاسف خوردن نمی تونیم بکنیم. خصوصا اینکه طی یکی دو سال اخیر زخم های زیادی بر پیکره IT کشور که خود به اندازه کافی مشکل دار بود وارد شده. از بلا تکلیفی طرح تکفا گرفته تا مظلوم واقع شدن آن در تخصیص بودجه از جانب دولت. همین معضلاتی که در سطح کلان شکل می گیره باعث میشه تا در سطح خرد مشکلات دو چندان بشه و فعالان این حوضه مدام از جریان جهانی عقب بمونن.

یکی از محاسن IT و شغل هایی که با محوریت اون ایجاد میشه تجارت الکترونیک هست. از مدل ساده اون که وبلاگ نویسی و فروش یه محصول هست گرفته تا پرتال هایی غول پیکر مثل یاهو که هر کدام مدل های در آمد زایی خودشون رو دارن. این بازه وسیع باعث میشه تا هر کسی و در هر سطحی به خودش جرات بده تا وارد این تجارت بشه و برای خودش سودی دست و پا کنه. خصوصا اینکه این روزها کار آفرین ها و کار آفرینی های زیادی با محوریت آی تی در سراسر جهان ظهور می کنند و یکی پس از دیگری از پتانسیل های بالای این حوضه بهره می برن. اما فکر می کنید دقیقا چی باعث رشد و شکوفایی کسب و کار های این حوضه شده و چرا این مدل هنوز در ایران جایی در خور توجه و شایسته پیدا نکرده؟ در ادامه در پاراگراف های بعدی سعی خواهم کرد به این پرسش پاز دیدگاه خودم پاسخ بدم.

دلیلش همونی هست که همه ما میدونیم. مشکلات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی! و که در یک کلام باعث عقب موندگی ما شده. هر چقدر که سرعت رشد صنعت IT زیاد هست به همون نسبت هم امکان ایجاد شکاف دیجیتالی و عقب افتادگی بیشتر خواهد شد. که در کشور ما این اتفاق افتاده. مشکلات سیاسی سبب تحریم ها میشن و تحریم ها پیامد های سنگین اقتصادی رو به دنبال خواهند داشت. نمونه ساده یکی از همین مشکلات اقتصادی که در بین مشکلات اقتصادی روزمره مردم حرفی برای گفتن نداره و گم هست، تحریم سایت ها و نبود سیستم جامع بانکی اینترنتی متصل به شبکه جهانی هست. بدین ترتیب یکی از ارکان تجارت الکترونیک که همون مبادلات مالی هست دچار مشکل میشه و فرصت های بسیاری رو از پیش روی ما بر می داره. به عنوان مثال با تحولی که سیستم Adwords و Adsense گوگل در دنیای تبلیغات اینترنتی ایجاد کردند بسیاری از سایت ها و وبلاگ ها تبدیل به منبع در امدی برای صاحبانشون شدند. صاحبانی که حتی شاید انگیزه و هدف اولیشون از راه اندازی سایت چیز دیگه بوده باشه الان میتونن ماهیانه چندصد یا چند هزار دلار در آمد داشته باشند. بدین صورت که در قبال نشون دادن تبلیغاتی که گوگل مشخص میکنه در فضاهای تبلیغاتی سایتشون درصدی رو از گوگل دریافت می کنند. این مدل به قدری مفید و قوی هست که کسب و کار های متعددی رو پیرامون خودش موجب شده. اما به دلیل تحریم های سیاسی و اقتصادی تقریبا استفاده از این سیستم برای ایرانی در حد صفر و ناچیزی هست. اما باز زکاوت و تلاش های ایرانی تونسته کمی در این سیستم رخنه کنه.

نمونه های حالتی رو که در بالا گفتم بسیار زیاد هست. یکی دیگه از این نمونه ها ناتوانی ایرانی ها در فروش و ارائه خدمات و کالا در سطح بین المللی هست. یه مقدار از این ناتوانی بر میگرده به خود ایرانی ها و یه مقدار دیگه بهشون از بیرون تحمیل شده. ما به واسطه مشکلات فرهنگی و سیاسی کمی به دور از جامعه جهانی نگه داشته شدیم و هم عامل باعث شده تا بسیاری و قواعد و قوانین تعاملات اجتماعی چه در سطح خرد و چه در سطح کلان رو نیاموزیم. بدین ترتیب در مواجه با کسب و کار اینترنتی دچار نقص خواهیم شد. از طرف دیگر باز به واسطه همان مشکلات سیاسی و اقتصادی بین المللی با سد تحریم ها نقصان فرهنگی مواجه خواهیم شد. بدین صورت که تحریم های سیاسی و اقتصادی باز بر روی یکی از اصول اساسی تجارت یعنی مجرای مبادلات مالی تاثیر منفی گذاشته و مشتاقان فعالیت در عرصه بین المللی را به تدریج منزوی می کنه . من و شما به دفعات با سایت هایی مواجه شدیم که محصول ها و خدمات ساده ای برای فروش داشتند که تونستن با فروش قابل قبول به توفیق هایی دست پیدا کنن. اوضاع وقتی وخیم تر میشه که ضرورت قانون کپی رایت جهت بقای کسب و کار های حوضه IT و احترام گذاشن به حقوق مولفین ( حتی در مدل بازمتن) به شدت احساس میشه ولی هیچ خبری ازش نیست و دولت که مسئول پایه گذاری و فرهنگ سازی این عامل هست سوت اختیار کرده و خودش یکی از ناقضان این قانون هست. بنابراین با بر شمردن همین دوه سه مشکل ساده فرصت تجارت الکترونیک از دست خیلی از بنگاه ها و افراد خارج میشه و شکافی که میشد پوشش داد بیش از پیش نمودار میشه.

توسعه کسب و کارهای اینترنتی خصوصا برای متخصصین به حدی رسیده که تمامی کارها اعم از ملاقات ها، برنامه ریزی ها، بستن قرارداد ها و پرداخت کاملا از طریق اینترنت امکاپذیر شده و واژه ای رو تحت عنوان Freelancer وارد واژه نامه ها کرده. اما ما هنوز اندر خم محدود کردن سرعت اینترنت به اصطلاح پرسرعت ADSL ( که یکی از شاخصه های توسعه یافتگی هست) ماندیم! همین جنبه از کسب و کار های اینترنتی اکو سیستم هایی بسیار پویا و مفید رو پدید آورده حالت هایی از اون رو میشه در جامعه خودمون و در بین جوانان متخصص دید.

نهایتا با مثال ها و مطالب خلاصه ای که گفته شد این طور نتیجه گیری می کنم که صنعت IT از دو جنبه آسیب دیده: یکی دولت و دیگری مردم. دولت به واسطه عقب ماندگی جهانی خودش و معضلات سیاسی و اقتصادی که گریبانگیرش هست به موقع و ان طور که باید و شاید به این مقوله عمل نمیکنه و بیماری و شکاف دیجیتالی رو خواسته و یا ناخواسته در جامعه گسترش میده که حاصلش میشه عوامل بالا. از طرف دیگه مردم هستن که در معرض آسیب ناشی از سیاست های دولت قرار دارن در ورطه مشکلات تا حدی فرو میرن که ارزش هایی همچون احترام به حقوق مولف به ضد ارزش تبدیل میشه! اما با وجود همه این مشکلات بهره برداری مردم از امکانات موجود در حد قابل قبولی نیست. چرا ما برای خرید یک گوشی موبایل جیب خودمون رو خالی می کنیم، اما هزینه کردن برای اینترنت برامون به مثابه کابوس می مونه ( حکایت افرادی که اخر ماه قبض تلفن مثل یه برج صد طبقه رو سرشون خراب میشه). پس یه سری از مشکلات رو باید در فرهنگ خودمون و ورای دولت و سیاست هاش جستجو کرد.

بنابراین در به همین سادگی جامعه سنتی در حال گذار ما ( که فکر کنم همیشه اینطوری بمونه!) افراد به دنبال واسطه گری و دلالی متمایل میشن و برج سازی و ساخت و ساز ره صد ساله رو برای افراد میکنه شش ماه و یک سال! حالا کسی میتونه بگه من چی گفتم؟

بد نیست یه سری هم به این مطلب بزنید…

2 دیدگاه دربارهٔ «فرصت هایی که از دست می روند…»

  1. اینها همش یک طرف قضیه است
    فرض بگیرید وبلگ شما، چون از محتواش خوششون نمیاد فیلترش میکنند
    اونوقت چه اتفاقی واسه کسب و کار اینترنتی که شما برای عمر و سرمایتون رو گذاشتید میفته؟ هیچ، اکثر مشتریانی که قدرت عبور از فلترینگ رو ندارند از بازار شما دور میمونند
    وقتی خودمون برای خودمون ارزش قائل نیستیم چطور باید توقع داشت یک بیگانه برامون ارزش قائل باشه؟ همونطور که از اونطرف چقدر کوته فکره اون کسی که فکر کنه بیگانه بخاطر اون خودشو به آب و آتیش میزنه
    حیف که همش در حد حرف میمونه، تقصیر خودمونه

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *