آره من خودم واردم اما…

عمدتا همه ما موقع خرید و فروش شش دانگ حواسمون جمع هست تا اشتباهی رخ نده یا متضرر نشیم یا ندیده یا نفهمیده زیر بار یه چیزی نریم و خلاصه همیشه بخایم مو رو از ماست بکشیم بیرون و بگیم که آره حواسمون هستا!

مدل با کلاس تر این تعاملات اجتماعی توی شکل گیری همکاری بین شرکت ها و افراد برای انجام پروژه ها به خوبی خود نمایی می کنه. خصوصا در شاخه آی تی که یک تکنولوژی پیشتاز هست و افراد سعی دارن تا به روز باشن و یا خودشون رو به روز نشون بدن. شاید شما هم بار ها در جلسات معارفه و پرسش و پاسخ های قبل از عقد قرار داد پروژه  شرکت کرده باشید و دیده باشید که کارفرما تلاشی چشم گیر داره تا به ما بفهمونه که به موضوعی که تخصصش هم نیست تسلط داره! خصوصا وقتی هم اسمش کامپیوتر باشه و چون همه با کامپیوتر سر و کار دارن این حس بهشون دست میده که خیلی واردن. مثلا دیالوگ ها میتونه اینطوری شروع بشه:

– … آره من خودم واردم اما وقت نمی کنم…

– … خب اینکه کاری نداره منتها چون ما…

– … خودمون هم می تونستیم، منتها ترجیح دادیم شما…

– … من خودم کامپیوتر خوندم ولی به دلیل …

حکایت اخیر آزاد کار ما هم چیزی شبیه گفته بالاست. جایی که کارفرما تماس میگیره و یادآور میشه که بله ما چون نیاز داریم این کار رو در ابعادی بزرگ چاپ کنیم نیاز هست که شما با DPI 2000 برای ما کار کنید. از طرفی آزاد کار هم به سرعت متوجه نکته ای که کار فرما می گه میشه و سعی میکنه تا بهشون تضمین بده که کاری هم که من می کنم، یعنی طراحی در حالت برداری، دقیقا نیاز شما رو مرتفع می کنه.

اما کارفرما چون با گفته های آزاد کار کمی بیگانه هست، با دلهره و نگاهی مردد بیان می کنه که نه ما با DPI بالا می خایم و دوباره سعی داره تاکید کنه که حتما همین طور باشه. آزاد کار هم که متوجه سوء تفاهم پیش اومده میشه، زبانی عامیانه در پیش می گیره و فراخور مخاطبش به اون اطمینان می ده که باشه من با DPI بالاتر از 2000 یعنی 2500 براتون می زنم که مو لای درزش هم نره.

مهمترین نکته ای که روایت بالا از نظر من به ما آزادکار ها می آموزه این هست که همیشه سعی کنیم با زبان قابل درک برای مخاطب با اون ها تعامل کنیم. درسته که انتظار داریم بسیاری از چیزهای مرسوم رو که از نظر ما ابتدایی هستن رو کارفرما ها بدونن، اما دلیل نمیشه که اصرار داشته باشیم همیشه با زبان خودمون باهاشون ارتباط بر قرار کنیم.

از طرف دیگه در رویارویی ها و گفتگو ها، کارفرما ها عمدتا میل دارن تا خودشون رو مسلط نشون بدن (این یه خصیصه طبیعی آدم هاست) و از عقیده خودشون هر چقدر هم که اشتباه باشه عقب نشینی نکنن. خصوصا اگر گفتگو در سطوح بالا و در حضور سایر افراد هم برگزار بشه. شاید بهترین توصیه در این مواقع سکوت کردن و گوش فرا دادن به کارفرما باشه و در مواقع مقتضی دیگه اشکالات به تدریج در قالب توصیه با بیانی غیر خصمانه بیان بشه. یه کلام بهتون بگم، با کار فرما سر دانشمند بودن اون و شما کل کل نکن جانم، به جاش سیاست به خرج بده و در قالب پیشنهاد و توصیه بگو که آره این ها هم هستن ها!

مطلب مرتبط:

jpeg چی هست داداش؟ نمیشه به صورت یک فایل پاور پوینت اون رو برای ما بفرستید؟