اجتماعی

وای چه حالی می کنم من!

مسلما توی هر محیطی هر چقدر هم بهره بری زیاد باشه اوقاتی پیش میاد که بهش می گن اوقات بیکاری یا فراغت. حتی توی گوگل به اون گندگی و شلوغی هم اوقات بیکاری و زمان های مشابه برای تر و تازه شدن وجود داره. حالا بسته به امکانات رفاهی، شرایط و افرافیان حاضر هر کارمند و پرسنلی به نوعی خودش رو باید سرگرم کنه تا زمان سپری بشه. یکی میره گپ میزنه، یکی میره توی اینترنت، یکی پشتک وارو میزنه و یکی هم از فرط بیکاری خوابش می بره.

بدون استثنا همچین شرایطی هم ممکن هست برای آزاد کارهایی که در منزل کار می کنند پیش بیاد با این تفاوت که وسایل سرگرم کننده زیادی از کنسول های بازی تا شستن ظرف ها دور و بر آزاد کار هست تا بتونه خودش رو سرگرم کنه. مثل دوست آزاد کار ما که داره با کنسول بازیش بازی می کنه و کلی کیفور شده. اون طرف تر هم محمود آقا همسایه این آزاد کار ما سر کار از فرط بیکاری خوابش برده که باید زنگ بزنن آتش نشانی بیاد تا بیدار بشه.

یکی دیگه از مزایای آزاد کاری همین آزادی عمل و تنوع ها هست که می تونه خیلی دلپسب باشه. اما از طرفی هم می تونه مانع انجام کار در زمان مشخص شده بشه و در کل باعث بی نظمی و بی قیدی بشه که خوب نیست.

وای چه حالی می کنم من! بیشتر بخوانید »

جسته و گریخته از ذهن آشفته این روزهای من

این روزها فشار کاری بسیار زیادی رو تحمل می کنم. به نحوی که در تمام ساعات روز استرس کار روی دوشم سنگینی می کنه. البته این فشار سنگین دلایل زیادی داره که در این نوشتار قصد پرداختن به اون ها رو ندارم. اما مطمئنا اگر یکی دو مورد رو به موقع رعایت می کردم این وضع اتفاق نمیفتاد. در همین پریشان خاطری مطالبی تکراری جسته و گریخته از ذهنم می گذشت که به خاطر کمی تسکین هم که شده تصمیم گرفتم تا اون ها رو اینجا برای شما بنویسم.

1. به نظر من بهترین، کوتاه ترین و سریعترین راه هنگام گفتگو با کارفرما جهت توجیه دیرکرد پروژه صداقت هست. راه های دیگه شاید مقطعی کار ساز باشه اما مشکل رو به درستی حل نخواهد کرد و به نوعی میشه اسمش رو فرار از بحران گذاشت. دلیلی که ما از رویارویی صادقانه واهمه داریم این هست که از پیامد های احتمالی اون و برخورد غیر قابل پیش بینی کارفرما ترس داریم. اما باید بگم که تجربه کردن پیامد حاصل از گفتار صادقانه در قیاس با راه حل های غیر صادقانه بسیار کم ضرر تر هست. اگر باور ندارین بهتون توصیه می کنم تا چندین بار راه های غیر صادقانه و استرس های ناشی از اون رو امتحان کنید تا به نتیجه گفته شده برسید.

2. ماهیت پروژه های کامپیوتری به خاطر پیچیده بودن طوری هست که زمان اتمام کار به طور دقیق قابل پیش بینی نیست. ممکن هست در حین کار و با داشتن یک زمانبندی مدون مشکلی پیش بینی نشده سر و کلش پیدا بشه و باعث بشه که برنامه زمانبندی شما به هم بخوره. پس در هنگام زمان بندی و قبل از شروع کار برای هر مرحله از پروژه زمانی جهت بروز اتفاق های پیش بینی نشده در نظر بگیرید. این نکته ای بسیار ساده هست، اما فراموش کردنش به مراتب برای شما خیلی گرون تموم خواهد شد.

3. حتما سعی کنید در قبول کردن پروژه های تجاری توان خودتون رو در نظر بگیرید. به این معنا که اگر بر بیش از 80 درصد کار توانمند بودید، اون پروژه رو قبول کنید. در غیر اینصورت از پذیرش اون صرف نظر کنید. به این فکر نباشید که در حین انجام کار به دنبال فراگیری قسمت های مبهم میرم و در نهایت کار رو تموم خواهم کرد. ممکن هست در حین فراگیری قسمت های ناشناخته مشکلاتی پیش بینی نشده حادث بشه که برنامه زمانبندی شما رو به هم بریزه و باعث بشه روزی صد بار به کرده خود لعنت بفرستید.

4. حتما سعی کنید تعادل میان انجام پروژه ها و استراحت ذهنی خودتون رو همیشه برقرار کنید. اگر در حین انجام پروژه ای هستید و پروژه ای دیگه به شما پیشنهاد شد، صادقانه با مشتری جدید برخورد کنید و تاریخ اتمام پروژه فعلی رو به اون اعلام کنید و در صورت توافق وی در خاتمه پروژه فعلی جهت انجام پروژه جدید وارد عمل بشید. حتی اگر عایدی پروژه جدید پیشنهادی هم سه برابر پروژه فعلی بود سعی در بر هم زدن برنامه فعلی و انجام همزمان پروژه جدید نداشته باشید. تجربه های من و دوستانم در گذشته ثابت کرده که انجام توامان چنین پروژه هایی میتونه کابوسی وحشتناک رو به دنبال داشته باشه. از طرف دیگه هیچ وقت با ذهنی خسته زیر بار انجام پروژه ای جدید نرین. اگر به عنوان مثال شما شش ماه از سال رو بی وقفه در حال انجام پروژه ها بودین و در خاتمه آخرین پروژه، پروژه ای جدید به شما پیشنهاد شد بایستی صادقانه توانانی ذهنی و جسمی خود را در نظر بگیرد و پس از آن عایدی حاصل از پروژه جدید را مد نظر داشته باشید. باور کنید که خستگی ناشی از گذشته به شدت در انجام پروژه جدید اثر خواهد کرد و تمام جریان رو با مشکل مواجه خواهد کرد. وضعیتی به قدری بغرنج خواهد شد که بازدهی شما حتی به یک دهم کاهش خواهد یافت. پس با خود صادق باشید و بدون وسوسه شدن، پس از مقاطعی خاص به استراحت مطلق بپردازید. تنها در صورتی زیر بار انجام پروژه ای جدید برید که واقعا از نظر مالی محتاج هستید.

5. باور کنید که تنها داشتن دانش فنی (مثلا دانستن زبان PHP ) در حوضه ای که قرار هست کار رو توش انجام بدین کافی نیست و مسئله نظم و زمانبندی مناسب بسیار مهم تر هست. تا وقتی که این دو مقوله رو به خوبی فرا نگرفتید به سمت قبول سفارشات جدید نرید. با خود صادق باشید و راهی را که دیگران هزاران بار تجربه کرده و شکست خوردند تنها به این خاطر که حرص و طمع انجام پروژه تمام وجود شما رو فرا گرفته، تجربه نکنید. ای کاش در محیط های آموزشی ما به جای تدریس ده ها درس بی فایده بیشتر بر روی زمانبندی و برنامه ریزی کاربردی ( خصوصا در محیط کار ) تمرکز می شد. ای افسوس که…

مشکلی که من رو در گذشته به این روز انداخت مورد ذکر شده در بند 4 بود.

جسته و گریخته از ذهن آشفته این روزهای من بیشتر بخوانید »

jpeg چی هست داداش؟ نمیشه به صورت یک فایل پاور پوینت اون رو برای ما بفرستید؟

موضوعی که این بار مد نظرم هست تا در موردش بنویسم مطمئنا برای خیلی از دوستانی که به صورت حرفه ای با کامپیوتر کار می کنند پیش اومده و خواهد اومد. بارها پیش میاد که موضوع ساده ای برای یک مشتری یا یک دوست خیلی پیچیده و مشکل به نظر میاد و بلافاصله اون ها دست به دامن شما و یا کارفرماهاشون میشن که چطور میشه این مشکل رو حل کرد. وقتی که خوب به حرفای اون ها گوش می کنیم می بینم که مشکل واقعا خیلی سادس و راه حل اون هم بسیار ساده هست. مشکل اینجاس که طرف مقابل ما اصلا به قضیه توجه درستی نداره و مدام حاشیه میره. البته بی اطلاعی افراد هم در این مواقع مشکل رو حاد تر جلوه میده.

همین چند روز پیش بود که بنده تعدادی فایل رو به صورت یک آرشیو RAR در آوردم و بعد از تست کردنش اون رو برای یک مشتری که دانشجوی ترم آخر رشته مهندسی کامپیوتر (!) بود ایمیل کردم. چند ساعت بعد این مشتری ما با نگرانی با من تماس گرفت و گفت که فایل ارسالی مشکل داره و باز نمیشه. من هم قبول کردم که فایل رو دوباره براشون ارسال کنم. مدتی بعد باز هم با من تماس گرفته شد و گفته شد که هنوز مشکل پا بر جا هست. این بار ازش خواستم که مشکلش رو دقیقا برام شرح بده. اون گفت که موقع دانلود فایل، هنوز نوار پیشرفت دریافت صد درصد نشده دانلود تموم میشه. همین جا بود که مشکل رو فهمیدم و براش تشریح کردم که دلیل این امر میتونه به دلیل اتصال اینترنتی نا پایدار شما و یا مرورگر شما باشه که با در نظر گرفتن همین موارد همون موقع مشکل بر طرف شد. این تازه حکایت یک به اصطلاح دانش آموخته رشته کامپیوتر هست. برای سایر افراد و افراد معمولی که روزانه تنها در حد رفع نیازشون با کامپیوتر کار می کنند باید اوضاع وخیم تر باشه.

معمولا افراد سعی می کنن تا مشکلات رو اون طور که براشون راحت تره حل کنن. مثلا یک تاجر یا مدیر ترجیح میده تا تمام محاسباتش و کارهاش رو در برنامه های زیر مجموعه آفیس انجام بده و در مواجه با یک نیاز جدید اول سعی می کنه که مشکلش رو توسط اون نرم افزار ها حل کنه. اما خب همیشه این راه حل اون ها بهترین و ساده ترین راه حل ممکن نیست و راه حل بسیار ساده تری وجود داره.

برای آزاد کار ما دقیقا همین اتفاق افتاده و اون رو کلافه کرده. مشتری باهاش تماس گرفته و میگه که فایل ضمیمه شده به همراه ایمیل خراب هست و دیده نمیشه. آزاد کار هم در پاسخ سریعا اعلام میکنه که اساعه یه نسخه جدید رو براتون ایمیل خواهم کرد. چند دقیقه بعد مجددا مشتری با آزاد کار تماس می گیره و اظهار میکنه که ” داداش سیستم ما خیلی قدیمی هست و فایل رو باز نمیکنه!” آزاد کار هم که متوجه میشه با مشتری ناواردی طرف هست سعی میکنه تا قضیه رو بیشتر تشریح کنه و در پاسخ میگه که “این فایل تنها یک فایل jpeg ساده هست که برنامه های مشاهده عکس به سادگی قابل دیدن هست”. مشتری با تعجب ادامه میده که “jpeg چی هست داداش؟ نمیشه به صورت یک فایل پاور پوینت اون رو برای ما بفرستید؟”

این وقایع یک نکته بسیار ظریف در خودش نهفته داره که رعایت کردنش می تونه کمک بسیار بزرگی به آزاد کار ها و آی تی کار ها بکنه. همیشه باید مد نظر داشته باشیم که مشتری ما یک متخصص کامپیوتر و یا یک کاربر حرفه ای و دانا نیست. بایدبه یاد داشته باشیم که مشتری های ما از اقشار مختلف جامعه هستن که هر کدوم ادبیات و فرهنگ خواص خودشون رو دارن. با تاجر باید با زبان پولی و مالی که به خلاصه ترین شکل ممکن باشه صحبت کرد و با یک فروشنده با واژه های عامیانه و رایج. اگر در گفتگوی تلفنی آزاد کار این طور به مشتری گفته میشد که ” این فایل تنها یک عکس هست و برای دیدنش نیازی به برنامه و ابزار خاصی نیست و تنها کافیه که روش با موس کلیک بشه” شاید قضیه راحت تر حل میشد. همیشه باید سعی داشت که مستندات کافی و قابل هضم رو به همراه کار برای مشتری ارائه کرد. این کاری هست که شرکت مایکروسافت به خوبی انجامش میده و یکی از دلایل موفقیتش هم همین نکته مهم هست که باید برای ما آی تی کار ها درس خوبی بشه.

در مواجه با چنین افرادی:

  • نباید به راحتی از کوره در بریم و مدام اون ها رو با لحنی تمسخر آمیز خطاب قرار بدیم. همون طور که اون ها از کامپیوتر به خوبی سر در نمیارن، ممکن هست که ما هم از حرفه ی اون ها ( مثلا نجاری ) چیزی سر در نیاریم. پس در چنین مواقعی تا اونجایی که امکان داره باید گفتارمون رو به گفتاری قابل فهم برای مشتری نزدیک کنیم و از تکلف پرهیز کنیم.
  • اگر با رعایت این موضوع همچنان مشتری با مشکل مواجه بود باید با لحنی دوستانه براش توصیف کنیم که وظیفه ما صرفا انجام سفارش بوده و مشکل شما ناشی از تجربه کم شما در کار با فلان برنامه هست و توصیه می کنیم که از این طریق مشکلتون رو برطرف کنید.
  • برای درک بهتر قضیه یک شرایط مشابه رو برای خودشون به تصویر بکشین و اون ها رو جای خودتون قرار بدین تا به این ترتیب مشکل بیشتر براشون ملموس بشه.
  • تا اونجا که امکان داره با زبانی ساده و خلاصه مطلب رو مطرح کنید و در حین گفتگو این طور وانمود کنید که مشکل به راحتی قابل حل هست و به مشتری این اطمینان رو بدین که مشکل به سادگی حل خواهد شد.

jpeg چی هست داداش؟ نمیشه به صورت یک فایل پاور پوینت اون رو برای ما بفرستید؟ بیشتر بخوانید »

صاحب خونه من سر ماه به جای کرایه در “معرض گذاشتن” رو قبول نمیکنه!

یکی از لحظات حالگیری مذاکره با برخی از کارفرما ها موقعی هست که اون ها قصد دارن به نوعی و به دلایلی دستمزد کار رو به صورت نقد و کامل پرداخت نکنن و به جای پرداخت کل دستمزد پیشنهاداتی جایگزین رو مطرح میکنن. مثلا بیان می کنند که اگر این پروژه ما رو شما با هزینه ای کمتر انجام بدین، ما هم از بین دوستان و همکارانمون برای شما مشتری می فرستیم. یا اینکه ما در قبال این کار شما می تونیم به عنوان نصف هزینه تبلیغ شما رو در سایت خودمون قرار بدیم. این دست پیشنهادات همیشه هم بد نیستند اما در بیشتر مواقع نا خوشایند هستند. دلیلش هم این هست که گذران زندگی آزاد کار ارتباط مستقیمی به همین پرداخت دستمزد ها داره و به دلیل ماهیت تقریبا غیر ثابت آزاد کاری – به این معنا که ممکن هست تا چند وقت بعد پروژه ای به آزاد کار سفارش داده نشه – اهمیت این پرداخت دستمزد ها دو چندان میشه.

این ماجرا این بار برای آزاد کار ما اتفاق افتاده و کار فرما در قبال پرداخت دستمزدش به اون پیشنهاد “در معرض قرار دادن” کارش رو میده. به این معنا که اون ها حاصل کار رو مثلا در سایت خودشون در معرض دید قرار میدن تا دیگران هم ببیند و یا امثال این حالت. آزاد کار ما هم به محض شنیدن این پیشنهاد از درون عصبانی میشه و در پاسخ میگه که ” متاسفانه صاحب خونه من سر ماه به جای کرایه در معرض گذاشتن رو قبول نمیکنه!”

من هم چندین بار با این پیشنهاد از جانب کارفرما ها مواجه شدم که تنها در تعداد خیلی کمی از مواقع پیشنهاد شون رو به صورت مشروط قبول کردم. بهتره در مواجه با این شرایط، وضعیت خودتون و کار فرما رو به خوبی بررسی کنید. پرسش های زیر می تونه به شما در این ارزیابی کمک کنه:

  • آیا من آزاد کاری نو پا و جویای نام هستم که در حال حاضر کسب تجربه و سابقه کار برام مهم هست؟
  • آیا مهمترین نیاز من نیاز مالی هست و چیزی نمی تونه جاش رو پر کنه؟
  • آیا واقعا کارفرما همون طور که ادعا می کنه میتونه برای من مشتری های بیشتری بیاره؟ آیا این کارفرما به حدی معروف و بزرگ هست که توی بازار به اندازه کافی تاثیر گذار باشه؟
  • آیا قبلا تجربه این کار رو داشتم و آیا این تجربه خوب بوده که الان بخوام این پیشنهاد رو قبول کنم؟
  • آیا مخاطبان و همکاران کارفرما نیاز مند تخصص من هستند که بشه به پیشنهاد کار اون ها امیدوار بود؟

اگر آزاد کار با تجربه و خرفه ای هستید نگران نباشید. چون برگ برنده دست شماست و کارفرما نمی تونه به همین راحتی چنین پیشنهاداتی رو مطرح کنه. اما اگر آزاد کاری هستین که هنوز کاملا شکوفا نشدید، بهتره یکبار دقیق سوال های مطرح شده رو از خودتون بپرسید و بر اساس جوابی که میدین تصمیم بگیرید.

صاحب خونه من سر ماه به جای کرایه در “معرض گذاشتن” رو قبول نمیکنه! بیشتر بخوانید »

تبلیغاتی عجیب از نوع عجیب تر!

چند ساعت پیش مشغول مطالعه ی هفته نامه بودم که دو سه تا آگهی عجیب نظرم رو جلب کرد. این شد که گفتم کمی درباره این آگهی ها اینجا برای شما دوستان بنویسم. یاد آوری می کنم که این نوشته ها نظر شخصی من هست و نیت من از مطرح کردن اون ها بیان انتقاداتم هست.

قسمت اول:

بخش اول مربوط به تبلیغ دو بسته نرم افزاری معروف در بازار هست. یکی بسته LORD و دیگری KING هست که عبارت های به کار رفته درآگهی تبلیغاتی این دو بسته من رو متعجب کرد. در آگهی اول یعنی LORD در انتها بیان شده:

جامع ترین مجموعه نرم افزاری منتشر شده در خاورمیانه با بیش از یک میلیون دلار نرم افزار

قبل از اینکه من چیزی بگم شما کمی فکر کنید… خب حالا که فکر کردین من هم نظر خودم رو بیان می کنم. به نظر من این گفته یک سودجویی محض هست. از این باب که اولا قانونا و شرعا فروش و جمع آوری نرم افزار های دارای Copyright ممنوع هست که همه ما این رو میدونیم. دوما اینکه در حوزه خاورمیانه مگر چند کشور پیشرفته و قابل رقابت وجود داره که ما بخوایم قیاسی این چنینی اون هم برای کاری این چینی داشته باشیم؟! تازه کی رفته سنجیده؟ از طرفی دیگه وقتی توی این ممکلت نرم افزار قیمتی نداره چرا گفته میشه با ارزشی بالغ بر یک میلیون دلار؟! انگار که همه ما صاحب نرم افزارهای غیر رایگان هستیم و هر وقت که اراده کردیم می تونیم اون رو به رایگان داشته باشیم. تبریک میگم دوستان همه شما میلیونر هستین، اون هم از نوع دلاری که معادل وطنیش میشه میلیاردر.

تبلیغ بعدی مربوط به شرکت قدیمی پرند هست که در جمع آوری بسته های نرم افزاری ید طولایی داره. البته این مورد چندان هم عجیب نیست ولی جالب توجه هست. توی تبلیغ مربوطه توی پرانتر قید شده:

کاملترین مجموعه از نرم افزارهای کاربردی روز

با بیش از 34 گیگا بایت نرم افزار (حجم واقعی)

به نظر شما منظورشون از حجم واقعی چی بوده؟ یعنی این بوده که بابا واقعا خالی نمی بندیم و اینقدر نرم افزار بهتون میدیم؟ یعنی یه جورایی به صورت غیر مستقیم چون میدونستن که بازار تبلیغات پر از خالی بندی هست خواستن تضمین بدن که ما اینقدر نرم افزار می دیم به شما؟ هر چی با خودم کلنجار میرم که یه آدم مگه به چند تا نرم افزار نیاز داره به جایی نمیرسم جز اینکه به نرم افزار های مورد نیازش نیاز داره نه کل نرم افزار های توی دنیا! بارها و بارها برام پیش اومده که با سیستم هایی مواجه شدم که روش بیش از 5 تا پخش کننده صوتی و تصویری مختلف وجود داشته. بدتر از اون اینکه طرف اومده دو سه تا آنتی ویروس با هم نصب کرده و دادش در اومده که چرا کامپیوتر من اینقدر کند هست؟ خب معلومه چون نعمت های نرم افزاری فت و فراوون هست وفور نعمت توی گلوتون گیر میکنه.

در ادامه داستان به تصاویر اسکن شده دو تبلیغ بالا توجه کنید. برای مشاهده تصویر بزرگ تر بر روی عکس کلیک کنید.

قسمت دوم:

ای دل غافل که تبلیغ بعدی مربوط به یکی از همکاران آزاد کار هست که در قسمت نیازمندی ها درج شده . توی تبلیغ با … هر چه تمام تر نوشته شده :

طراحی فوق حرفه ای مالتی مدیا و وب سایت در یک روز با مناسب ترین قیمت

بنده هم در یک تماس انتحاری با آگهی دهنده تماس گرفتم و خودم رو زدم به کوچه علی چپ و از ایشون سوالاتی پرسیدم. به گفتگوی بنده با این شخص توجه کنید:

– شما توی آگهی تون نوشتین که پروژه های فوق حرفه ای سایت رو یک روزه انجام میدین؟

بله ما نوشتیم…اوممم… خب راستش این یه ترفند تبلیغاتی هست و خب در حقیقت ما یه روزه هم کار رو انجام نمی دیم. ما در حقیقت بیشتر تمرکزمون روی پروژه های چند رسانه ای هست و کار سایت آنچنان انجام نمی دیم.

– می خواستم بدونم طراحی یه برنامه چند رسانه ای فلشی برای معرفی یک فروشگاه چقدر در میاد؟

عرض کنم که بستگی به صفحه هایی داره که قرار باشه توی کار شما باشه. مثلا ده صفحه کار حدود 500 هزار تومن هزینه داره و به صورت فوق العاده حرفه ای براتون انجام میدیم.

– من میتونم نمونه کار های شما رو ببینم؟

ما چون تازه گروهمون رو تشکیل دادیم نمونه کارهامون خب به طبع… میدونین که چی میگم. البته شما اگر سایت بهرام رادان و فاطمه معتمد آریا رو دیده باشین ما هم توی همون مایه هستیم. البته برین این سایت رو هم ببینید که کار ماست و وقتی برین توش دیگه بیرون نمیاید. البته من توی تیم های اون ها بودم ولی خب به دلایلی ازشون جدا شدم.

– حالا این کاری که شما می فرمایین چند هزینش میشه در نهایت و چقدر زمان می بره؟

والا یه کار خوب حدود 500 هزار تومن و یه کار خیلی حرفه ای 800 هزار تومن به بالا. دو هفته ای هم …البته یک هفته ای هم تمومش میکنیم ولی سر دو هفته تحویل میدیم چون ممکن هست توی تبادل و تست و گرفتن مطالب از شما مشکلی پیش بیاد.

– آقا خیلی ممنون من حتما با دوستام گفتگو میکنم و اگر مایل بودیم حتما تماس می گیرم. خدا حافظ .

خب شما چی فکر می کنین؟ از این موارد عجیب چند نمونه دیدین؟ به نظر شما این نوع تبلیغات عوام فریبانه تا چه حد موثر هستن؟ آیا استفاده از صفت های ترین دار نخ نما نشده؟ آیا بهتر نیست از جمله هایی که واقعا با نا خود اگاه مخاطبان سازگاری داره و صادق هست استفاده کنیم؟ اگه همه بهترین هستن کی واقعا بهترین هست؟

تبلیغاتی عجیب از نوع عجیب تر! بیشتر بخوانید »