عبور شبکه های اجتماعی از مرزهای انسانی

عموی من 67 سالش هست و تقریبا روزانه سه ساعت از وقتش رو با برنامه WeChat می گذرونه. عموی من سال های سال یه گوشی نوکیای ساده داشت که وقتی ازش می خواستیم عوضش کنه با صلابت پاسخ می داد که نه نیازی نیست، دیگه از من گذشته! وقتی می دید ما با اینترنت سرگرم هستیم یک عبارت رو به طعنه و کنایه همیشه تکرار می کرد:

عموجان، اگه خسته ات نشده؟ هنوز سیرت نشده؟

اما چیزی نگذشت که دیدم شماره عموم روی صفحه نمایش گوشی نقش بسته، این اتفاق شاید سالی یک مرتبه بیفته! فورا پاسخ دادم و بعد از احوالپرسی، عموجان سریع از من پرسید که گوشی اندرویدی چطور روت میشه؟! تو اون لحظه به قدری شوکه شدم که انگار ملکه انگلیس پیشنهاد ازدواجم رو قبول کرده!

1563038-fuuuu_re_fffffuuuu_pizza_s508x387_44250

به احتمال زیاد این روزها شما هم در کنار دوستان و اعضای خانواده یکی از کاربران شبکه های اجتماعی معروف از قبیل فیسبوک، گوگل پلاس، توییتر، لینکداین و … هستید. این ها کم بود که یهو سر و کله WeChat و SnapChat هم پیدا شد! کافیه گوشی خودتون رو یه تکون بدید تا ببینید چند نفر دور و بر شما عضو این شبکه ها هستن. من شب که میخام برم دستشویی گوشی رو تکون می دم که مبادا یه نفر توی دستشویی ما باشه!

مقدمه بالا گویای بخشی از هیجانی است که این روزها در سطح جامعه در مورد استفاده از شبکه های اجتماعی دیده میشه. شبکه هایی که اکثر کاربران اون رو افرادی عادی تشکیل می دهند که متخصص فن آوری اطلاعات نیستند و درک صحیحی از امنیت، حریم خصوصی، پی آمد های عضویت و از این دست مسائل رو ندارند. در این نوشتار من قصد ندارم از باب اخلاقی، فرهنگی و دینی عضویت و فعالیت در چنین شبکه هایی رو بررسی ، تقبیح یا تمجید کنم. قصد من این است تا چنین شبکه هایی را با برخی از حقایقی که در زندگی انسان جاریست مقایسه کنم. حقایقی از قبیل تعداد دوستان در دنیای واقعی در قیاس با دنیای مجازی، فراموشی و ….

بر این باورم که اگر ارتباطات موجود در هر شبکه اجتماعی از حد تعادل (تعادلی که برای عموم مردم ملموس باشد) و ظرفیت های انسانی عبور کند محکوم به نابودی خواهد بود. منظور از ظرفیت های انسانی همان ظرفیت های ارتباطاتی است که بدون استفاده از ابزارهای دیجیتالی و با قصد برقراری ارتباطی اجتماعی محقق می شود و صرفاً بر پایه حواس و درک ما استوار است. شاید این گفته در ابتدا مفهوم نباشد، اما اجازه دهید تا در ادامه اون رو بیشتر مورد بررسی قرار بدیم.

social-network-people

سیر تکامل شبکه های اجتماعی

شبکه های اجتماعی پیش رو در طول حیات خود از ابتدا تا انتها از 4 مرحله عبور می کنند. این مراحل به اختصار به ترتیب زیر است:

1- ظهور به صورت فوق‌ العاده‌ و غيره‌ منتظ‌ره‌ – زمانی است که آن شبکه به یکباره پا به عرصه گذاشته و موجی از هیجان به پا می کند. همانند ظهور فیس بوک در سال های 2005 و 2006 میلادی.

2- انعقاد یا قوام یافتن – زمانی که خیلی عظیمی از کاربران عضو چنین شبکه هایی می شوند تا جایی که تعدد اعضا یکی از ویژگی های بارز و رقابتی آن شبکه می شود. حالت مشابه این مورد گذر تعداد کاربران فیسبوک از مای اسپیس در سال 2009 میلادی بود.

3- بوروکراتیزه شدن یا روالمند شدن – زمانی که ادامه فعالیت شرکت مالک شبکه به صورت فعالیت رسمی ادامه می یابد و صد ها نفر پرسنل به استخدام این شرکت ها در آمده و تبدیل به یک شرکت سهامی عام می شوند. مشابه این مورد سهامی عام شدن توییتر در ماه گدشته بود.

4- زوال و نابودی – زمانی که شبکه ها به بخشی جدا نشدنی از فرهنگ ما تبدیل شده و رویکرد کاربران آن با الگوهای ارائه شده توسط این شبکه ها همسو می شود. جایی که هیجان مورد اول از بین می رود و نسلی جدید از کاربران در مقابل این شبکه های تثبیت شده قرار می گیرند. مشابه این مورد رها کردن فیسبوک توسط بسیاری از کاربران پیشتاز شبکه اجتماعی و مهاجرت آنان به سایر سرویس ها است.

در حال حاضر فیسبوک شبیه میدان اصلی شهر در دنیای دیجیتال است. دنیایی که فیسبوک در آن لقب پر جمعیت ترین را یدک می کشد. اما به اعتقاد من ساکنین این شهر در حال مهاجرت به شهرهایی دیگر هستند. شهرهایی همچون WeChat و SnapChat. اما سوال اینجاست که چرا چنین چیزی رخ می دهد؟

دلایل مهاجرت کاربران از فیسبوک

با همه گیر شدن شبکه های اجتماعی حریم خصوصی افراد به مخاطره افتاده. حضور دوستان، والدین و خویشان نزدیک در اطراف ما در فیسبوک سبب شده تا همیشه نگرانی ای از باب مواردی که منتشر می کنیم وجود داشته باشد. عمده افراد همواره در تلاش برای ارائه تصویری موجه از خود هستند، به عنوان مثال عکس های پروفایل خاصی می گذارند و روشنفکرانه صحبت می کنند. به این روند خودسانسوری و تلاش برای ارائه بهترین تصویر اضاف می شود و ادامه می یابد، تا جایی که ارتباط واقعی انسانی (خارج از تعادل) از بین می رود. (در همین راستا فیلم Surrogates را تماشا کنید)

با گذر زمان و تعدد دوستان، فعالیت شما در فیسبوک جنبه ی اجتماعی بیش از حدی می یابد و بیش از آنکه از آن بهره مند شوید اسیر آن خواهید شد. جایی که تمام فعالیت های ما (حتی بیشتر از مواردی که مجاز شمرده ایم) ثبت و ضبط می شود و نرخ بالای اشتراک گذاری دوستان در کنار تلاش برای ارائه بهترین تصویر از خود، هدف اصلی را که همان ارتباط بود از بین می برد و ما را با کلافی سر در گم رها می کند.

آیا ما دوست داریم تمام دوستانمان از زوایا و خفایای زندگی شخصی ما با خبر شوند؟ آیا نوجوانان دوست دارند والدینشان از فعالیت های آنان با خبر شوند؟ آیا پذیرفتنی است در کشوری همچون ایران عکس بی حجاب یک کارمند زن در یک اداره دولتی ما بین سایر همکاران منتشر شود؟ این پرسش ها صرفا معطوف به مسائل فرهنگی و اعتقادی نیست. می توان این پرسش ها را با هر زمینه ای کماکان ادامه داد. نکته مهم مخاطراتی است که این شبکه ها برای کاربران خود به همراه دارند. این چنین است که کاربران ترجیح می دهند به شبکه هایی همچون SnapChat مهاجرت کنند. شبکه ای که در آن مطالب اشتراک گذاری شده پس از مدت زمانی مشخص محو شده و از دسترس دایره دوستان و مخاطبان ما خارج می شود.

سهامداران و کاربران

وقتی که یک شرکت سهامی عام شود ممکن است آرمان ها و الگوهای رفتاری آن عوض شود. چرا که این بار این سرمایه گذاران هستند که در مسند تصمیم گیری قرار گرفته و پیوسته تلاش می کنند ارزش هر سهم خود را بالاتر برده و کاربران برای آنها حکم کیسه پول را دارند. کدام سرمایه گذار حاضر است صرفا به خاطر مبانی اخلاقی و مبانی انسانی در فیسبوک سرمایه گذاری کند؟  تغییرات سریع فیسبوک در راستای فروش تبلیغات و گذر از حریم شخصی سند این ادعا است.

دنیای واقعی در قیاس با دنیای دیجیتال

تعداد دوستان صمیمی ما در دنیای واقعی و به دور از شبکه های اجتماعی چند نفر است؟ آخر هفته ها اوقات فراغتمان را با چه کسانی می گذرانیم؟ در دنیای واقعی چند نفر محبوب و معشوق داریم؟ در دنیای واقعی جایگاه شغلی ما کجا است؟ آیا همانطور است که در دنیای دیجیتال با واژه های پر طمطراقی همچون CEO از آن یاد می کنیم؟ آیا در محافل واقعی چنانکه در اینترنت صاحب نظر هستیم اظهار فضل می کنیم؟ این سوالات و صدها سوال مشابه نشان می دهد که الگوهای ارتباط انسانی به صورتی غیر واقعی رقم خورده.

به عنوان مثال به خصلت فراموشی توجه کنید. اگر این خصلت وجود نداشت دردهای ما تسکین نمی یافت، نمی توانستیم دیگران را ببخشیم و ارتباطات ما محصور به مسائلی رنج آور می شد. اما شبکه های اجتماعی این خصلت انسانی را هدف قرار داده اند. چه تضمینی وجود دارد که سال ها بعد همسر ما به ابراز نظر ما به یک جنس مخالف حساسیت نشان دهد؟ چه تضمینی وجود دارد که افراد عادلانه به ما نگاه کنند و تنها چند عکس را مبنای قضاوت قرار ندهند؟ چه کسی به صاحبان فیسبوک اجازه می دهد تا وقایع زندگی ما را ثبت و ضبط کنند و رستاخیزی را در همین دنیا برای ما رقم بزنند؟ آیا آنها از قدرت ماورایی خداوند بهره مند هستند که بتوانند به عدالت رفتار کنند؟

بنابراین با در نظر گرفتن خصایص انسانی همچون فراموشی، ابراز محبت، ترس و وحشت، شجاعت و ده ها خصلت دیگر در مقیاسی که همه ما آن ها را به دور از شبکه های اجتماعی تجربه کرده ایم و مشاهده گونه هایی افراطی از آن مشابه آنچه در شبکه های اجتماعی شاهد آن هستیم به یک نتیجه خواهیم رسید.

آنچه که با ذات انسانی همخوانی نداشته باشد محکوم به فنا است.

از عمده ترین دلایل موفقیت فیسبوک این است که به ما اجازه سرگرم شدن می دهد، به ما اجازه در ارتباط بودن با افرادی را می دهد که سال ها از آنها بی خبر بودیم، به ما اجازه خود نمایی می دهد، به ما اجازه شر بودن می دهد، به ما اجازه می دهد هوسرانی کنیم. اما آیا سرگرمی حد و مرزی ندارد؟ آیا باید با تمام دوستانی که در تمام مقاطع زندگی خود داشتیم در ارتباط باشیم؟ آیا خودنمایی حد و مرزی ندارد؟ آیا تا ابد می توان فحش داد؟ آیا همواره می توان لاس زد و هوسران بود؟ چه کسی حد و حدود را مشخص می کند؟ ما یا شبکه های اجتماعی یا فطرت انسانی؟

در همین راستا شدیدا توصیه می کنم تا مستند Terms and Conditions May Apply را تماشا کنید.

5 دیدگاه دربارهٔ «عبور شبکه های اجتماعی از مرزهای انسانی»

  1. نگرانی‌های مهمی را بیان کردید خصوصاً آنجا که گفتید شبکه‌های اجتماعی اجازه فراموشی نمی‌دهند. واقعاً یکی از منفی‌ترین خصاصیص شبکه‌های اجتماعی همین است. البته این خصیصه به طور کلی در اینترنت وجود دارد. مثلاً در همین وبلاگ نویسی یا کامنت گذاری.

  2. موضوعی بود که خیلی وقته فکر منو به خودش مشغول کرده
    هر انسانی دوست داره حریم شخصی داشته باشه و حق طبیعی هم هست ولی از طرفی از جامعه ای که محدودیت های زیادی برای افراد لحاظ میکنه نباید انتظار زیادی داشت یه روزی یه جا همه ی ارزش ها به فنا میره…
    در کل مطلب خوبی بود.

  3. خوه که یاد بگیریم وقتی یه مطلبی رو از یه جای دیگه می خونیم یا ازون تا این حد الهام گرفتیم منبع رو هم ذکر کنیم.

  4. من تازه این پست رو خوندم.این موضوع مهم رو خیلی خوب مطرح کردید.با این که مطلب مربوط به دوسال قبل هست و در حال حاضر برنامه های پیام رسان به میزان بیشتری گسترش پیدا کردن ولی هنوز آموزش های استفاده درست از شبکه های اجتماعی و آشنایی با فرهنگ استفاده از آنها به خوبی در دسترس نیست و کاربران در زمینه حریم خصوصی ،امنیت و ارزش ها اطلاعات کافی ندارن. من خودم با این که همیشه سعی داشتم از شبکه های اجتماعی درست استفاده کنم ولی با خوندن این مطلب راجع به نوع رفتارم در یکی از شبکه های اجتماعی که در آن فعال بودم تجدید نظر کردم!!

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *